داستان ناصرالدین شاه و زغال فروش
داستان ناصرالدین شاه و زغال فروش
نقل است؛ ناصرالدین شاه در بازدید از اصفهان با کالسکهی سلطنتی از میدان کهنه عبور میکرد که چشمش به زغالفروشی افتاد. سرتاپای زغالفروش سیاه شده بود و منظرهی وحشتناکی را بوجود آورده بود! ناصرالدینشاه سرش را از کالسکه بیرون آورد و به زغالفروش گفت: جهنم بودهای؟!...
نوازنده موسیقی: خانم الناز شفیعی
توضیح: منبع معتبری برای این داستان پیدا نکردیم؛ به همین دلیل ابتدای داستان از عبارت "نقل است..." استفاده شده است.
لطفاً برای حمایت از ما، این کانال را دنبال کنید تا امکان ساخت ویدیوهای بیشتر فراهم گردد.
از آنجایی که ویدیوهای این کانال به صورت کاملاً اختصاصی و با کسب اجازه از صاحبان اثر تهیه می گردد؛ هرگونه بازنشر آن در سایر رسانه ها، فقط با دریافت اجازه از این کانال امکانپذیر است.
#داستان #حکایت #ناصرالدین_شاه #تاریخ #داستان_تاریخی #تاریخ_ایران #ایران #قصه #داستان_کوتاه #داستانک #داستان_قدیمی #طنز #خنده_دار #خندهدار #جالب #داستان_آموزنده #داستان_صوتی #نقاشی #پادکست #پادکست_فارسی #انیمیشن #ویدانا #Dastan #farsi #vidana
همه توضیحات ...