زیكرێكی زۆر خۆش لە مەرقەدی غوث الاعظم

صوفی چون بی خویش گردد و عاشق چون صادق شود از هر لحنی ندای حق شنود و از هر نغمه ای دعوت و اشارتی از معشوق به گوشش رسد، برای او دی ...
صوفی چون بی خویش گردد و عاشق چون صادق شود از هر لحنی ندای حق شنود و از هر نغمه ای دعوت و اشارتی از معشوق به گوشش رسد، برای او دیگر مجلس و محبس، خانقاه و خرابات، جمع و تنهایی، مفهومی ندارد، در هرجا و در هر حال جلوهٔ یارش در نظر است و آهنگ جانانش در گوش. گاهی بر موج تندخیز سماع نشیند و بد مستی کند، و زمانی در دریای فنا ترک هستی.

همه توضیحات ...