وانشات تهیونگ پارت بیست

1,083 بازدید
بیشتر
BtS Hr
تهیونگ بعد از اینکه ا.ت تلفن رو قطع کرد منم بیصبرانه از پله های راه روی دانشگاه پیایین رفتم و رفتم سوار ماشین شدم .........&z ...
تهیونگ بعد از اینکه ا.ت تلفن رو قطع کرد منم بیصبرانه از پله های راه روی دانشگاه پیایین رفتم و رفتم سوار ماشین شدم .........‌‌‌‌‌‌‌............ ا.ت نشسته بودم که صدای زنگ در اومد رفتم در رو باز کردم که با دیدن چهره ی شاد و شنگول تهیونگ مواجهه شدم .................... ا.ت : چیشده چرا اینقدر خوشحالی تهیونگ : بدو منتظرم و رفت رو مبل نشست ا.ت : منتظر چی حالت خوبه تهیونگ : اون قول هایی که برای اینکه سگ رو نیارم پیشت یادته ا.ت : اول نمره برگه امتحانم تهیونگ : اونکه تو دانشگاس ا.ت : ببین تهیونگا موقع گفتن این جمله همزمان دستمو رو شونش کشیدم و تا پهلوش با انگشتای دستم باهاش بازی میکردم یکی از دستامو دور کمرش حلقه کردم و اونو به خودم نزدیک کردم پاهامو بلند کردم و صورتمو جوری نزدیک گوشش کردم که اگر حرف میزدم لب هام به گوشش برخورد میکرد و این دقیقا چیزی بود که من میخواستم آروم دم گوشش دوباره حرفمو پچ زدم ا.ت : تهیونگاا تهیونگ : اوه بسه دیگه من میرم بخوابم .............................. تهیونگ ویو خیلی بهم نزدیک شده بود خیلی داشت پیش میرف بدجور تحریکم کرده بود ولی سنش کم بود و من دوس نداشتم حرف رو حرف پدربزرگ بزارم چون اون گف با ا.ت تا قبل بیست سالگی نباید رابطه داشته باشم و این برا من یخورده سخت بود ولی من باید جلوی خودمو میگرفتم .. رفتم حموم تا بهتر شم چون با همین چندتا حرکت ریز بدجور بهم ریختم یک لحظه یاد آینده افتادم اوفف کیم ا.ت بی صبرانه منتظرم تا بیست سالت بشه ............................ ا.ت ویو از این حرکتش یه خورده جا خوردم ولی خوب بود چون گف باهاش رومانتیک باشم پ اینم رومانتیک حداقل خیالم راحت بود که نمره رو میگیرم

همه توضیحات ...