فیک تهیونگ /پارت 4/ گایز گزارش ندید پلیززززززززززز

سلام لاولی هاااااا چطورین یه مدت نبودم واقعااااا عذر میخام مشغول درس مدرسه بود اما اما الان اومدم ادامه ی فیک رو بزارم فعلا اسمات نیستتتتتتتتتت ولی لطفا گزارش ندید من برا گذاشتن ویدیو خیلی زحمت میکشم سووووو بریم سراغ فیکمون و شروع لطفا بی جنبه ها نبینن اگه علاقه ندارن شروعععع: ن.پ جیغ زد و گفت همینههههههههه منو نیلا هم فک کردیم خبریه و گفتیم هوفففف بلاخره برد که دیدیم انگار دست تهیونگ بهتره از ن.پ هس تهیونگ یه کارت اورد رو میز و ناپدری مجبور شد یدور دیگه بازی کنه (علامت نیلا _ ا/ت* تهیونگ= ن.پ$ ) _ولم کنیننننننننن باباااااااااا یچیزی بشون بگووووو ساکت شو دختره ی میمون الانه که ببازم تهیونگ خیلی خونسرد داشت یکی یکی کراتارو میریخت رو میز و انگار داشت در های نزدیک شدن به ا/ت رو لحظه به لحظه باز میکرد ا/ت با اینکه تو اون خونه زندگی خوبی نداش و اصلا راضی نبود ولی داشت از ترس اینکه ن.پ ببازه میلرزید _اوهوییییییی من دسشویی دارم باز کننن باید برم فوریهههههههه فوری * نیلا الان دسشویی اخه؟ (علامت بادیگارد@) @بابا گوشام کر شد چرا تموم نمیشنننننننن الان این دختره میشاشه رومونن -_- که بعد این حرف دیدن از زیر صندلی اب داره میاد که دیدن نیلا (استغفر الله ) بله جیش کرده و زیر صندلیش ابه تهیونگ که هاج و واج مونده بود بادیگاردا هم که داشتن میگفتن این چجورشه _اوهوییییییی مگه چیه شما جیش نمیکنی *میکنیم اما تو توالت :/ _...... دل نیلا (وای جلو اینا جیشیدم وای ابروم واییییییی تهیونگگگ وای خدا اب شم برم تو زمین ایگوووووووو) که بابای نیلا گفت ا/ت دستاشو باز کنید ا/ت ببرش اتاقش و کمک کن لباساشو عوض کنه مطمئن شو همچی اوکیه اه نیلاااااا تو این وضعیت اخه ؟ _همچی اوکیه اونییییی بابا دستش خوبه من کارتاشو دیدم *از همین نگرانم که تو میگی خوبه _اونیییی منو دست کم گرفتی؟ * اخه تو که نمیتونی دستشوییتو نگه داری نمیشه ازت مطمئن شد -_- _ دست من نیست میریزه سر خود * اها اصن ول کن بیا اینو بپوش بریم بیرون ولی من نگرانم _اونییییییی نگران چی ای اخه؟ همچی خوبه * امیدوارم اوه راستی نخوردی دارو هاتو _ چون اون بیشورا نزاشتن * از کی اینهمه بد دهن شدی تو؟ _ از تو یاد گرفتم دیگهه * بزا بیام بزنمت دختره ی ...... تو این حال بودن که یهو صدا شکستن اومد که... خیلی نوشتم لایک کنین وگزارش ندید