همه رفتند! داستان یک خانواده در غزه

تلویزیون اینترنتی نصر
تلویزیون اینترنتی نصر
همه رفتند! بیایید یک داستان بشنویم... از شب متنفرم ... از تخت خواب متنفرم شب وقت اشک و گریه است وقتی که تصاویر تلفنم را مرور میک ...
همه رفتند! بیایید یک داستان بشنویم... از شب متنفرم ... از تخت خواب متنفرم شب وقت اشک و گریه است وقتی که تصاویر تلفنم را مرور میکنم و خنده هایشان را می بینم چگونه مهربانی پدرم را فراموش کنم و نصیحت های برادر بزرگم حذیفه .. و همسر او که دوقلو باردار بود و دخترشان ریم که عروس خانه ما بود مادربزرگم و دایی هایم همه آنها رفتند

همه توضیحات ...