حکایات مقالات شمس تبریزی

شمس تبریزی و مولانا
شمس تبریزی و مولانا
خوارزمشاه را گفتند که خَلق فریاد می‌کنند از قحط که نان گران است. گفت: چون است؟ گفتند که یک مَن نان به جوی بود، به دو دانگ آ ...
خوارزمشاه را گفتند که خَلق فریاد می‌کنند از قحط که نان گران است. گفت: چون است؟ گفتند که یک مَن نان به جوی بود، به دو دانگ آمد. گفت: هِی، دو دانگ زَر خود چه باشد؟ گفتند: دو دانگ چندین پول باشد. گفت: تُف تُف، این چه خسیسی است! شرمتان نیست؟ پیش او ارزان بود. پیش او آنگاه گران بودی که گفتندی که یک شکم سیری به همۀ ملک تو می‌دهند. آنگاه بترسیدی بگفتی آه، یک‌بار شکم سیر کنم، دیگر چندین مُلک از کجا آرم؟ عمری بایست تا این به دست آمد. مقالات شمس تبریزی تصحیح اشرفی و جمال‌پور، ص: 294

همه توضیحات ...