حبیب تو نبودی

دیدیش؟
دیدیش؟
حبیب هنگامی که پسرش محمد برای عمل قلب به ایران آمده بود، دلتنگ و نگران پسرش، دور از او روزها و شب ها را به سختی می گذراند. به هم ...
حبیب هنگامی که پسرش محمد برای عمل قلب به ایران آمده بود، دلتنگ و نگران پسرش، دور از او روزها و شب ها را به سختی می گذراند. به همین دلیل تصمیم گرفت آهنگی که بیانگر حال و هوای آن روزهایش باشد بسازد و به دنبال شعری مناسب بود.. . تا اینکه به طور کاملاً اتفاقی یکی از کسانی که به عیادت محمد در بیمارستان رفته بود ( نگین فرهمند ) شعری با همین مضمون در اختیار محمد و مادرش قرار داد. بعد از اینکه شعر به دست حبیب رسید و دقیقا همان خواسته استاد بود.. بلافاصله آهنگ ساخته و اجرا شد. آهنگی پر از احساس به اسم " تو ن

همه توضیحات ...