قصه ماسه وسنگ
تقدیم به همهء دوستان گُلم............
محبت نور است ، در هر خانه بتابد،،،
عداوت ظلمت است ، در هر کاشانه لانه نماید،،،،
*****************************************
رفت دلم همچو گوی، در خم چوگان دوست،،،
وه که ز من برگرفت، رفت به قربان دوست،،،
نی متصوّر مراست خوبتر از صورتش،،،
ماه برآرد اگر سر ز گریبان دوست،،،
بر سر سودای دوست گر برود سر زدست،،،
پای نخواهم کشید از سر میدان دوست،،،
گر همه عالم شوند دشمن جان و تنش،،،
دوست رها کی کند دست ز دامان دوست؟؟؟
پر شده پیمانه ام گر چه ز خون جگر،،،
بالله اگر بشکن
همه توضیحات ...