داستان ضحاک و کاوه آهنگر _ افسانه ماردوش _ شاهنامه فردوسی _ جمشید _ فریدون
ضحاک:از پادشاهان اسطورهای ایرانیان است. نام وی در اوستا بصورت آژیداهاکا، آمده است و معنای آن مار اهریمنی است، آژی به معنای مار و داهاکا به معنای آفریدهی اهریمن. در شاهنامه پسر مرداس و فرمانروای دشت نیزهوران است. او پس از کشتن پدرش بر تخت مینشیند. ایرانیان که از ستمهای جمشید پادشاه ایرانزمین به ستوه آمده بودند، به سراغ وی رفته و او را به شاهی میپذیرند. با بوسهٔ ابلیس، بر دوش ضحاک دو مار میروید. ابلیس به دستیاری او آمده و میگوید که باید در هر روز مغز سر دو جوان را به مارها خوراند تا گزندی به او نرسد و بدینسان روزگار فرمانروایی او هزار سال به درازا میکشد، تا اینکه آهنگری به نام کاوه به پا میخیزد، چرمپارهٔ آهنگریاش، درفش کاویانی را برمیافرازد و مردم را به پشتیبانی فریدون و جنگ با ضحاک میخواند. فریدون ضحاک را در البرزکوه (دماوند) به بند میکشد.
کاوه آهنگر :شخصیتی اسطوره ای متعلق به ایران باستان است. در شاهنامه فردوسی آمده که او قیامی مردمی علیه فرمانروایی به نام ضحاک (اژیدهاک) را پی میریزد. نشان جنبش او درفش کاویانی، پیشبندِ چرمیاش است که بر سر نیزهای میآویزد. شخصیتِ وی نزدِ ایرانیان همواره الهام گرِ دادخواهی و ظلم ستیزی بوده است.
درفـــــش کــــاویــــان
فروهشت ازو سرخ و زرد و بنفش
همی خواندش کــاویـــانی درفش
در شاهنامه(ویراسته استاد خالقیمطلق) چنین آمده است که کاوه آهنگر در زمان شورش علیه ضحاک ستمگر، پیشبند چرمیاش را به نشانه قیام و اعتراض به شکل یک پرچم، بر نیزهای چوبین آویخت. در نتیجه این شورش، پادشاهی ایران به فریدون، شاهزادهای از خاندان کهن سلطنتی رسید و او نیز پیشبند یاد شده را با طلا و زربافت، سنگهای گرانبها و شرابههای سرخ، زرد یا آبی و بنفش آراست و آن را «درفش کاویان» (پرچم کاوه) نام نهاد.
هر یک از شاهان آینده نیز گوهرهایی به آن افزودند، آن گونه که درفش، در شب مانند خورشیدی میدرخشید. از درفش کاویانی در اوستا یا منابع هخامنشی و پارتی یادی نشده است، اما چند تن از دانشمندان بر این باورند که این پرچم در بخش آسیب دیده موزاییک اسکندر در پمپی که موضوع آن چیرگی اسکندر بر داریوش سوم در جنگ ایسوس است، ترسیم شده است. هر چند گزنفون اشاره کرده که پرچم هخامنشیان، عقابی طلایی نقش شده بر سپری بود که بر بالای نیزه ای حمل میشد.
همه توضیحات ...