نام علی علیه السلام بند از دهان مختار باز کرد(سکانس برتر)
در این سکانس مختار را در صحرایی خشک می بینید , او از عذاب رهایی یافته آن هم به خاطر گفتن نام علی , حالا او آب می خواهد زیرا او تا دم عذاب پیش رفته و تشنه مسافتی را هم دویده و ساعتها در صحرایی رها شده است که ناگهان عموی خویش را می بیند کسی که با سکوت مختار زمان امام حسن علیه السلام مخالف بود و بارها به او هشدار داده بود , بر روی دوش او مشکی از آب است که به سمتی میرود و با بی توجهی از کنار مختار عبور میکند , وقتی مختار از او طلب آب میکند میگوید نام علی بند از دهان تو باز کرد و این آب برای جگر پاره پاره شده ام
همه توضیحات ...