خاطرهای جالب از پیغمبر کمونیستها | استاد حسین انصاریان
* خاطرهای بسیار زیبا از سخنرانی استاد در زندان*
من یک شب زندان اوین دعوت داشتم که دعای کمیل برای زندانیهای بعد از پیروزی انقلاب بخوانم. رئیس زندان به من گفت: یکی از کسانی که امشب پای کمیل تو بود، احسان طبری بود. او پیغمبر کمونیستهای ایران است! میخواهی او را ببینی؟ گفتم: من اسمش را شنیدم و بدم نمیآید ببینم. به مأمور زندان گفت: برو دَمِ سلول و احسان طبری را بردار بیاور! متخصص شش زبان دنیا بود.
شبی هم که با من ملاقات کرد، هشتاد سالش بود. گفت: در کمیل حال کردم. به او گفتم: یک سؤالِ من را جواب میدهی؟ من میخواهم روی منبرها برای مردم بگویم. گفت: بله جواب میدهم. گفتم: احسان، پنهانکاری نمیکنی؟ گفت: نه، چون دیگر آخر عمرم است، چه چیزی را پنهانکاری کنم؟ گفتم: چندسال در این مملکت تبلیغ کمونیستی کردی؟ گفت: پنجاه سال. گفتم: چقدر کمونیست شدند؟ گفت: تعدادشان را نمیدانم، اما در تمام استانهای کشور با کتابهای من و تبلیغات من کمونیست ساخته شد. خدایا چقدر عجیب بود!
گفتم: این پنجاهسالی که غرق در کتب کمونیستی بودی، درس دادی، تبلیغ کردی، نوشتی، علم کمونیستی از چه نوع علمی است؟ گفت کل مکتب کمونیستی پوچ است، هیچی ندارد!
دهه دوم محرم 95
خوی/ بقعه شیخ نوایی
صوت و متن کامل سخنرانی:
www.erfan.ir/farsi/sound/newview/14382#s
همه توضیحات ...