سریال حکیم اوغلو قسمت ۱۴۲

نیما افشارنادری
نیما افشارنادری
سریال حکیم‌اوغلو قسمت 142 دوبله فارسی آدرس کانال یوتیوب مشکی‌مدیا https://www.youtube.com/c/MeshkiMedia آدرس کانال مش ...
سریال حکیم‌اوغلو قسمت 142 دوبله فارسی آدرس کانال یوتیوب مشکی‌مدیا https://www.youtube.com/c/MeshkiMedia آدرس کانال مشکی کاناپه https://www.youtube.com/c/MeshkiKanap... آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکی https://www.youtube.com/c/MeshkiTurki آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکیدو https://www.youtube.com/c/MeshkiTurkido آدرس کانال مشکی ترکیسه https://www.youtube.com/channel/UC_bp... آدرس کانال مشکی ترکی4 https://www.youtube.com/c/MeshkiTurki... آدرس کانال تلگرامی: https://t.me/MeshkiGemTV داستان قسمت آخر سریال حکیم‌اوغلو. آتش و ایپک عروسی می‌کنند؟ https://youtu.be/FGVD7xRg-9o داستان قسمت آخر سریال معصومیت. اتفاق باورنکردنی: ادا با ایلکر عروسی می‌کند! https://youtu.be/pUdBLWpqdG0 انور و مریم به خاطر حکیم اغلو تمام دریا را گذشته اند تا به ترکیه برسند اما آتش حتی خودش بیمار را از نزدیک معاینه نکرده. وقتی انور به محمد علی اصرار می کند تا بتواند حکیم اغلو را ملاقات کند، محمد علی از لج آتش هم که شده شماره دکتر را به انور میدهد و حتی اصرار می کند تا پشت سر هم زنگ بزند تا آتش بالاخره جوابش را بدهد. انور هم خوشحال می شود و شبانه در حالی که آتش خواب است، مدام به او زنگ میزند و آتش فورا می فهمد که این، کار محمد علی بوده و وقتی صدای خواهش های انور به خاطر زنش را می شنود، ناچار به بیمارستان برمیگردد. محمد علی و زینب، مریم را برای اسکن و آنژیوگرافی می برند. همان موقع هم آتش وارد اتاق اسکن می شود که مریم فریاد می کشد و می گوید: «سینه م خیلی درد میکنه. » آتش فورا می گوید: «چیز اشتباهی رو بریدی؟ نکنه سرخرگش رو بریدی؟ » محمد علی می گوید: «خطای انسانی نبود من کاری نکردم. » اما کم کم قلب مریم می ایستد و با این حال صدای ناله هایش به گوش می رسد که باعث تعجب همه شان می شود. آتش هم شوکه شده و این قضیه برایش جالب می شود، او فورا از محمد علی می خواهد تا به ماساژ قلبی ادامه بدهد تا شاید مریم به زندگی برگردد و با این که زینب هشدار میدهد که ماساژ قلب طولانی ممکن است آسیب جدی به مغز بزند آتش قبول نمی کند تا بای پس را الان انجام بدهند! آتش سراغ اورهان می رود تا شاید او بداند دلیل این اتفاق غیر ممکن چه بوده. اورهان می گوید که خطای انسانی بوده و که رد می شود. آتش سراغ ایپک که همراه دانشجوهایش است می رود و به دانشجو ها می گوید هرکس جواب سوالش را بدهد، از این درس نمره الف خواهد گرفت اما هیچکس به نتیجه ای نمی رسد و محمد علی هم همان موقع بعد از سه ساعت بدون وقفه؛ ماساژ قلبی مریم، به آتش می گوید باید که او را باس پس کنند. آتش بالاخره کم می آورد اما از انها می خواهد تا فعلا به انور چیزی نگویند. از آن طرف انور بی صبرانه منتظر همسرش است و دلشوره دارد... انور بالاخره طاقتش تمام می شود و به اتاق آتش می رود تا بداند چه بلایی سر مریم آمده. اتش هم می گوید: «قلب زنت ایستاده. » انور گریه اش می گیرد و دست و پا شکسته می گوید: «مریم معشوق منه. همه چیز منه. ما به خاطر شما اومدیم. باید خوبش کنید... » آتش از حرف های او، دوباره بالای سر مریم می رود تا شاید بتواند کاری کند. او به قلب مریم شوک وارد می کند اما نبض مریم برنمیگردد و اتش به خودش می گوید: «حالا من به شوهره چی بگم... تا وقتی نتونیم علت رو پیدا کنیم نمی تونیم چیزی به شوهرش بگیم. » دکتر کناری آتش می گوید: «فرقی نداره دیگه دکتر. اون مرده... » انور کنار مریم که به کمک دستگاه ها زنده است نشسته و فکر می کند که مریم به زندگی برمیگردد. آتش با ناراحتی به این صحنه خیره می شود و می گوید: «این دستگاه نه فقط زنه بلکه شوهرش رو هم زنده نگه داشته... » او دوباره پیش انور برمیگردد تا شاید حرفی از قلم افتاده باشد که بتواند کمک کند مریم را به زندگی برگرداند اما وقتی آتش سکوت می کند، انور گریه می کند و خودش را مقصر همه چیز میداند... محمد علی وسایلش را جمع کرده و از بیمارستان می رود، آتش با رفتن او ناراحت می شود اما الان تمام فکر و ذکرش مریم و انور است... زینب به دیدن امره می رود و امره می گوید: «علت کار حکیم اغلو برام مهم نیست. حتی خیلی هم ناراحت نیستم... الان وقت تغییر کردنه... » و بحث را عوض می کند و دوباره به زینب یادآوری می کند که دوستش دارد

همه توضیحات ...