حافظ خوانی:تماشاگه راز.

علیرضا مختارپور قهرودی
علیرضا مختارپور قهرودی
230 بار بازدید - 4 سال پیش - در ازل پرتو حسنت ز
در ازل پرتو حسنت ز تجلّی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد جلوه ای کرد رخت دید ملك عشق نداشت عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد عقل می خواست کزان شعله چراغ افروزد برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد مدّعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینهٔ نامحرم زد دیگران قرعهٔ قسمت همه بر عیش زدند دل غمدیدهٔ ما بود که هم بر غم زد جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت دست در حلقهٔ آن زلف خم اندر خم زد حافظ آن روز طربنامهٔ عشق تو نوشت که قلم بر سر اسباب دل خرّم زد
4 سال پیش در تاریخ 1399/02/20 منتشر شده است.
230 بـار بازدید شده
... بیشتر