قرائتی / حقوق خدمت‌گزاران در رساله‌ی حقوق امام سجاد علیه‌السلام 26 خرداد 1401

512 بازدید
بیشتر
محسن قرائتی
محسن قرائتی
موضوع: حقوق خدمت‌گزاران در رساله‌ی حقوق امام سجاد علیه‌السلام تاريخ پخش: 26/03/1401 عناوين: 1- نقش خدمت‌گزار ...
موضوع: حقوق خدمت‌گزاران در رساله‌ی حقوق امام سجاد علیه‌السلام تاريخ پخش: 26/03/1401 عناوين: 1- نقش خدمت‌گزاران در رفع مشکلات اجتماعی 2- تکریم یتیمان، آزادکردن زندانیان 3- خدمت ذوالقرنین به مردمان دور از فرهنگ 4- شیوه قرآن برای مبارزه با بخل و حرص 5- بهره‌گیری از فرصت تابستان برای یادگیری مهارت‌های لازم 6- دوری از هزینه‌های نابجا در فعالیت‌های دینی و فرهنگی 7- مشورت با صاحب نظران در امور فرهنگی اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی بحثمان راجع به رساله‌ی حقوق بود، امام زین العابدین علیه السلام، امام چهارم یک رساله‌ای دارد، حق‌ها را مطرح کرده، بالاتر از آن‌چه در کتاب‌های حقوق هست. حقّ جامعه، حقّ فرد، حقّ چشم، حقّ گوش، حقّ زبان، حقّ همسر، حقّ فرزند، حقّ همسایه، حقّ خدا، حقّ قرآن، حقّ نماز. در این جلسه می‌خواهیم بگوییم حقّ کسی که تو را نجات داده. الآن چه‌قدر آدم داریم اسیر در زندان هستند، در تحصیلاتش مانده، می‌خواهد رشد علمی کند، کامپیوتر ندارد، کتاب ندارد، در تحصیلش مانده، این‌ها همه آدم‌هایی هستند که فی سبیل الله ماندند. می‌گویند یکی از مصارف زکات این است که آدم‌هایی که در راه خدا بدهید، در راه خدا یعنی در راه خدا می‌رفته کاسبی کند، ماشینش در درّه افتاده، این را باید کمکش کرد. کسانی که اسیرند، یک بیماری پیش آمده، هستی و نیستی‌اش را فروخته، خرج بیماری کرده، ماشینش در درّه افتاده، قایقش در دریا غرق شده، یک کبریت زدند، پاساژ قالی سوخته، سرمایه‌اش از بین رفته، پولش را زدند، الآن هم آدم‌هایی هستند که یک‌مرتبه همه چیز هست، یک‌مرتبه هیچی نیست، نگاه می‌کند، هیچی نیست. 1- نقش خدمت‌گزاران در رفع مشکلات اجتماعی امام سجّاد فرموده: «وَ أَمَّا حَقُّ الْمُنْعِمِ عَلَيْكَ» (تحف العقول، ص 264)، به کسی که به تو لطف کرده، تو را آزاد کرده، نجات داده، «فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ أَنْفَقَ فِيكَ مَالَهُ» (تحف العقول، ص 264)، بدانی که پولش را خرج تو کرده، «أَخْرَجَكَ مِنْ ذُلِّ الرِّقِّ» (تحف العقول، ص 264)، تو را از ذلّت بردگی و اسارت آزاد کرده، «إِلَى عِزِّ الْحُرِّيَّةِ» (تحف العقول، ص 264)، عزّت حر بودن را، آزادی را، به تو آزادی داده. «أَخْرَجَكَ مِنْ سِجْنِ الْقَهْرِ وَ دَفَعَ عَنْكَ الْعُسْرَ» (تحف العقول، ص 264)، از زندان قهر تو را آزاد کرده، مشکلات تو را حل کرده، خلاصه این حقّ حیات به گردن تو دارد. گاهی وقت‌ها کار ساده است، ولی خیلی عمیق است. یک خاطره بگویم. یک کسی کتابخانه‌ی مهمّی داشت، یک کتاب را در یک قابی گذاشته بود، با زنجیر به سقف آویزان کرده بود، هر کسی می‌آمد کتابخانه‌اش را ببیند، می‌گفت: «مهم‌ترین کتاب‌های من، این کتاب است.» گفتند: «چه کتابی است؟ خطّ کوفی و میخی و سیخی و پوست آهو و چی هست مثلاً؟ چه امتیازی دارد که این را جداگانه آویزان کردی؟!» گفت: «این کتاب الفبای سال اوّل است، اگر من آن را نمی‌خواندم، سر از این کتابخانه درنمی‌آوردم.» گاهی معلّم کلاس اوّل را ساده نگیرید. این بالأخره تو را آزاد کرد، کلمه یاد تو داد، معلّم کلاس اوّل بیش‌ترین حق را به گردن بچّه دارد. «فَتَعْلَمَ أَنَّهُ أَوْلَى الْخَلْقِ» (تحف العقول، ص 264)، نزدیک‌ترین مردم به تو همان است که تو را آزاد کرده. بالأخره انسان در زندگی‌اش یک بار در آب می‌افتد، یک کسی می‌پرد، او را نجاتش می‌دهد، در بیابان یک وقت گیر کرده، یک کسی، این‌ها می‌ماند، اثرش هم خیلی هست. شنیده شد ماشینی در جادّه گیر کرده بود. یک روحانی رسید، روحانی جوانی، گفت: «چته؟» گفت: «ماشنیم گیر کرده، متأسّفانه زنجیر ندارم.» ایشان گفت: «خب من هم زنجیر ندارم.» یک خوره فکر کرد، گفت: اگر با این عمّامه می‌توانم شما را نجات بدهم، نجات می‌دهم. عمّامه‌اش را باز کرد و ماشین را نجات داد. خب این تا آخر عمر شرمنده می‌شود. گاهی یک چیزی آرد است، نان است، گندم است، جو است، وام است، اگر کسی به تو لطف کرد، چشم به حروم، نمک به حروم نباش.

همه توضیحات ...