غزل شماره ۱۷ حافظ/ غزل ۱۷ دیوان حافظ / سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت
غزل ۱۷ دیوان حافظ
۱-سینه از آتش دل، در غم جانانه بسوخت
آتشی بود در این خانه، که کاشانه بسوخت
۲-تنم از واسطهٔ دوری دلبر بگداخت
جانم از آتشِ مهرِ رخِ جانانه بسوخت
۳-سوز دل بین که ز بس آتش اشکم، دل شمع
دوش بر من ز سر مِهر، چو پروانه بسوخت
۴-آشنایی نه غریب است، که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم، دل بیگانه بسوخت
۵-خرقهٔ زهدِ مرا، آب خرابات ببرد
خانهٔ عقلِ مرا، آتش میخانه بسوخت
۶-چون پیاله دلم از توبه که کردم بشکست
همچو لاله، جگرم بی می و خُمخانه بسوخت
۷-ماجرا کم کن و بازآ که مرا مردم چشم
خرقه از سر به درآورد و به شکرانه بسوخت
۸-ترک افسانه بگو حافظ و می نوش دمی
که نَخُفتیم شب و شمع به افسانه بسوخت .
نینوا
همه توضیحات ...