ماجراهای نوید -1
1 قسمت اول
توی یه عصر تابستونی نوید که از بازی برگشته خونهشون، پیرزن همسایه رو میبینه که با کیسه خرید روزانهش دم آسانسور ایستاده، برق ساختمون رفته و چون پاهاش درد میکنه از پلهها هم نمیتونه بره بالا که ناگهان نوید فکری به سرش میزنه...
پاسداشت مرحوم #سیامند_رحمان
همه توضیحات ...