شعری که اشک همه را درآورد ( پیج طریقت نامه در اینستاگرام را دنبال کنید)

tarighat.nameh گفتگوی شیعه و سنی
186 بار بازدید - 3 سال پیش - پایگاه فرق، ادیان و مذاهب_
پایگاه فرق، ادیان و مذاهب_ حسن بیاتانی بهمن‌ ۱۳۵۶ در تهران متولد شد. زمانی که کودک بود خانواده‌اش به قم مهاجرت کردند و او تا امروز ساکن این شهر است. وی سرودن را از سال ۷۴ با درونمایۀ مذهبی آغاز کرد و ۱۵ سال به‌صورت متمرکز در حوزۀ نوحه و سرود فعالیت می‌کرد. در سال ۸۶ با جلسات نقد استاد سید مهدی حسینی آشنا شد و بعد از این آشنایی، مسیر شعری خود را با قدم‌های دقیق‌تری پیمود. بیاتانی هم‌اکنون مدیریت سایت آیات غمزه را بر عهده دارد و در حوزۀ نقد،‌ پژوهش و جمع‌آوری اشعار آیینی فعالیت می‌کند. بیاتانی دارای مدرک لیسانس علوم سیاسی است و در مقطع سطوح عالیۀ حوزۀ علمیه تحصیل می‌کند. «از دوشنبه تا جمعه» «چهل شعر، چهل نکته» «آمدنت» و «لبخندت» از آثار ادبی و پژوهشی او است. دیر آمدم دیر آمدم؛ در داشت می‌سوخت هیئت، میان "وای مادر" داشت می‌سوخت دیوار دم می‌داد؛ در بر سینه می‌زد محراب می‌نالید؛منبر داشت می‌سوخت جانکاه قرآنی که زیر دست و پا بود جانکاه‌تر آیات کوثر داشت می‌سوخت آتش قیامت کرد؛ هیئت کربلا شد باغ خدا یک بار دیگر داشت می‌سوخت یاد حسین افتادم آن شب آب می‌خواست ناصر که آب آورد سنگر داشت می‌سوخت آمد صدای سوووت؛ آب از دستش افتاد عباس زخمی بود؛ اصغر داشت می‌سوخت سربند یازهرای محسن غرق خون بود سجاد، از سجده که سر برداشت، می‌سوخت باید به یاران شهیدم می‌رسیدم خط زیر آتش بود؛ معبر داشت می‌سوخت برگشتم و دیدم میان روضه غوغاست در عشق، سر تا پای اکبر داشت می‌سوخت دیدم که زخم و تشنگی اینجا حقیرند گودال، گل می‌داد و خنجر داشت می‌سوخت شب بود بعد از شام برگشتم به خانه دیدم که بعد از قرن‌ها در داشت می‌سوخت ما عشق را پشت در این خانه دیدیم زهرا در آتش بود؛ حیدر داشت می‌سوخت
3 سال پیش در تاریخ 1400/10/11 منتشر شده است.
186 بـار بازدید شده
... بیشتر