کتاب تربیتی نوبنیاد1 - داستان پنجم- بچه هیئتی

ستاد تربیتی غدیر
ستاد تربیتی غدیر
(روش شعاری) باید بچه رو از بچگی با این فضاها آشنا کرد، بچه باید از بچگی خاک هیئت بخوره، هر کاری هست تو هیئت باید بکنه، البته این ...
(روش شعاری) باید بچه رو از بچگی با این فضاها آشنا کرد، بچه باید از بچگی خاک هیئت بخوره، هر کاری هست تو هیئت باید بکنه، البته اینو بگما، این کارها رو باید با عشق بکنه. هیئت جای دل‌دادن و دل‌گرفتنه. اول برای شروع باید یه پر بدی دست بچه که وایسه جلو هیئت و تکونش بده و به اینایی که دارن میان هیئت خوش آمد بگه، همین می‌تونه شروع خوبی باشه برای یادگرفتن الفبای عشق مولا، بعد که یه خورده جا افتادُ و چَم‌و‌خَم کار رو یاد گرفت، باید بهش بگی کفش جفت کنه، شایدم کیسه کفش بده دست مردم، خیلی فرقی نداره؛ مهم اینه که بدونه داره با علاقه و عشق این کارو می‌کنه. حالا این بچه بعد دو سال شیفته چایی دادن می‌شه. البته باید مواظب بود! چایی خونه هیئت، خط قرمز خیلی از ما بچه هیئتی‌هاست! هرکسی رو نمی‌تونیم توش راه بدیم. بچه‌ای که با تواضع نتونه پر تکون بده و کیسه کفش بده دست مردم، نمی‌تونه حتی یه استکان چایی جمع کنه، حالا کوووو تا برسه به چایی دادن. بعد از چایی‌خونه، مرحله حساسیه. سید ما می‌گفت چهل شبِ عزاداری، چلۀ خلوص ماست. بعد این چله، باید خلوص روی زبون خودش رو نشون بده. باید به ندای قلبش گوش کنی. اگه یه‌روز داشتی رد می‌شدی و دیدی که چندروزه تو خودش رفته و شنیدی که داره با خودش می‌خونه: "منم گدای اون مردی که آقای همه مردهاس/ نوشته روی پیشونیم غلام حضرت عباس" همون‌جا مطمئن باش که دلدار، دل رو برده. اون بچه دیگه از این به بعد، آمادگی هر مسئولیتی رو داره. حالا فکر کن این بچه با این همه شور و عشق بخواد تو دسته کار کنه، می‌دونی چقدر بهش حال می‌ده و با این کار صفا می‌کنه، تو دیگه می‌تونی اونو از هیئت جداش کنی؟ هیئت می‌ره تو رگ و خونش. البته تموم هیئت به کار خلاصه نمی‌شه، بعضی وقت‌ها باید بعد از خستگی شور زدن و شام پخش کردن، بشینی و برا بچه‌ها حرف بزنی، از حسین بگی که آقای آقاهاست. از حسین بگی که جونشو برا خدا داد. از عباس بگی که تا آخرش پای قول و قرارش موند و دم از بی وفایی نزد، باید بچه رو با شور و عشق بزرگ کنی. باید جونشو برا این کارا بده، ببین همچین بچه‌ای رو باید حتماً با شهدا هم آشناش کنی، ما یه هفته تو محلمون هفته شهدا داریم، محلمون 23 تا شهید داره که یکی از یکی کارشون درست تر بود. خدا رحمتشون کنه، یادمه مرتضی روزای آخر که می‌خواست بره خیلی به حفظ حجاب دخترای محل توصیه کرد.اما حیف، عکس شهدا

همه توضیحات ...