وانشات اسمات مافیایی تهیونگ «بی رحم».پارت اول

(علامت تهیونگ * و علامت ا.ت +) از زبون ا.ت: سلام من لی ا.ت هستم... حوصلم سر رفته پاشم برم بیرون بگردم شاید حال و هوام عوض شه... داشتم تو پیاده رو راه میرفتم که یهو یه نفر دستمال بیهوشی گرفت جلو دهنم و تاریکی...... وقتی بهوش اومدم شب شده بود. من کجام؟ اینجا کجاس؟ اینجا رو نمیشناسم. تو ی اتاقم ولی اتاق کی؟ آخ چرا دست و پاهام درد میکنن؟ اوه نه من به ی صندلی بسته شدم. چرا اینجا انقدر تاریکه؟ هیچی معلوم نیست. تو همین افکار بودم و آخ آخ میکردم که در با شدت باز شد... با صدای در افکارم از ذهنم خارج شدن و ترس افتاد تو وجودم... یه نفر اومد جلو و یه چندتا چراغ نارنجی روشن کرد ولی هنوز تو تاریکی بود یعنی اون کیه؟ از شدت ترس قلبم تند تند میزنه... + تو کی هستی؟ ها؟ با من چیکار داری؟... یهو اومد جلو ی شلوار مشکی جرم چسب ناک برش بودو ی لباس مشکی جرمو ی کت مشکی جرمم روش... با دستش کوچمو گرفتو اورد بالا و صورتشو اورد نزدیک صورتم... * هه نگو که نمیدونی من کیم و خوب میدونی باهات چیکار دارم... وای نه اون رئیس بزرگ ترین بند مافیاس. تو جنگ کردن با بند های مافیایی اگه از یه نفر خوشش بیاد باهاش میکنه و رحمم نمیکنه. ولی من که.. وای نه گند زدم... فلش بک به ی روز پیش: از زبون ا.ت: من بابام رئیس یکی از بند های مافیایی هست... مامانم مرده و منو پیش خودش نگه میداره... تو اتاقم بودم که یهو صدای تیر شنیدم... دویدم بیرون دیدم حمله کردن... بابام: دخترم جلو نیا برو قایم شو... که اون عوضی به بابام تیر زد اون رئیس بزرگترین بند مافیایی بود... اومد به منم تیر بزنه که یهو دست کشید منم داشتم از ترس سکته میکردم سریع یه گوشه قایم شدم و شروع کردم به گریه کردن... پایان فلش بک... * اسم من کیم تهیونگه تو باید صدام کنی... پایان پارت اول

• #متفرقه
• #تهیونگ
• #کیم_تهیونگ
• #تهیونگ_از_بی_تی_اس