حاج محمود کریمی - چهارپایه‌خوانی (دشمن‌شناس بود و سرباز بی‌بدل بود)

15,982 بازدید
بیشتر
حاج محمود کریمی
حاج محمود کریمی
اين قطعه مربوط به مراسم عزاداری شب ششم ماه محرّم در سال ۱۴۰۱ مى‌باشد كه در هیأت رایة‌العباس (علیه‌السّلام) اجرا ش ...
اين قطعه مربوط به مراسم عزاداری شب ششم ماه محرّم در سال ۱۴۰۱ مى‌باشد كه در هیأت رایة‌العباس (علیه‌السّلام) اجرا شده است. براى دسترسى به آثار حاج محمود کریمی، می‌توانید به پايگاه اطلاع‌رسانی فطرس مراجعه نمایید. http://fotros.ir متن شعر: دشمن‌شناس بود و سرباز بی‌بدل بود فرزند بی‌مثال جنگاور جمل بود شمشیر می‌کشید و سر روی خاک می‌ریخت مثل علی‌اکبر در رزم، بی‌مثل بود ارثیه‌ی پدر بود؛ عشق عمو حسینش در کربلا شد اثبات، عشقی که بی‌خلل بود ترسیده بود أزرق! چون در کشاکش جنگ همواره کار قاسم، آوردن اجل بود هرکس که در جدال با چشم‌هایش افتاد مستأصل و پریشان، دنبال راه‌حل بود تاریخ غبطه خورده، إن تنکرونی‌اش را این‌که همیشه حرف‌اش، همراه با عمل بود یک عمر مثل قاسم در نزد حاج‌قاسم طعم خوش شهادت، أحلی من العسل بود! دست به جبران زدند تیشه به ریشه‌ی گلستان زدند روضه بخوانید تا صورت ماه شد نمایان؛ زدند حریف چون نبودند سنگ به نوجوان میدان زدند یزیدیان صفّین نیزه به آیه‌های قرآن زدن هرچه که ناله می‌زد عمو، عمو، عمو، عموجان! زدند به خاک و خون کشیدند پیاده‌ها زدند، سواران زدند آه، عسل‌کش آمد همین‌که اسب‌ها به میدان زدند بوی عسل آمده حیّ علی خیرالعمل آمده گل باغ حسن آمد بیابان سبز شده از بس‌که عطر یاسمن آمد جوانی سیزده‌ساله به شکل ماه کامل از میان انجمن آمد ببین اوج شجاعت را که سمت دشمنان، جای زره با پیرهن آمد به هیبت حیدری حسن به میدان جمل آمده دو ابروی گره‌خورده کنارهم همانند دوتا شمشیرزن آمد تمام دشت لرزید از آن‌لحظه که در میدان جنگ ابن‌الحسن آمده سراسیمه عقب رفته سپاه کوفه چون‌که نوجوانی صف‌شکن آمد نعره‌زنان، رجزخوان دید که عمّه روی تل آمده نگاهش تیغ برّان است کسی‌که روبه‌رویش قدّ علم کرده پشیمان است سر و دستی که افتاده نشانه حرکت‌اش در لابه‌لای چند گردان است گفت عمو اباالفضل بگو به دشمنان که یل آمده سپاه کوفه فهمید که در پشت‌سر شمشیرش عزرائیل پنهان است شبیه باد می‌تازد و دشمن از مصاف تن به تن با او، گریزان است أزرقیان بترسید سراغ نسل‌تان اجل آمده

همه توضیحات ...