فیک جونگ کوک The red line of love خط قرمز عشق پارت ۱۹ کامل

¹⁹ *صدای تق تق کفشش نشون میداد داره میاد نزدیک با اومدنش تو نور سرمو گرفتم بالا که با دختری مواجه شدم شبیه خودم کپی هیچ تفاوتی نداشتیم فقط تفاوتش با من اندامش بود که به خوبی تو لباسش جا کرده بود حدس اینکه این کیه سخت نبود اون همزادم بود کسی که ارباب دربارش بهم گفت* +زیاد تلاش نکن کوک منو ول نمیکنه هه از کجا میدونی +از اونجایی که الان بچش تو شکمم دارم و این منم که دارم بزرگش میکنم و براش مادری میکنم نه تو *با این حرفم به وضوح رنگ از صورش پرید* درو...غ...می..میگی +دروغم کجا بود خودت میتونی ازم ازمایش بگیری *با چشمای ناباور بهم خیره شد نمیدونم چرا ولی اینم مثل ارباب ته چشاش یه غمی بود مال ارباب این بود که به این دلبسته بود ولی مال این به حساب همزادم نمیدونم مثل یه راز تو چشاش بود * از کی؟ +چی از کی؟ از کی حا..مله ای؟؟ *ارباب به شیون گفته بود من حامله ام با اینکه دروغ بود ولی الان میخوام راستشو بگم البته با مخلفات دروغ* +یه هفته ای میشه پس من چی؟؟ +ینی چی پس بچه من چی؟؟ +خب بچه خودته بچه کو.... *با تجزیه و تحلیل حرفش نفسم رفت ینی ...این از ارباب ....بچه داره؟؟ * از زبان...: *همنیجور که سیگارمو دود میکردم به فکر یونا بودم کسی که سالهاست ارزوی بدست اوردنش رو دارم ولی افتاد چنگ دشمنم ولی الان پیش منه تو چنگ منه دیگه نمیذارم بره بچشم مهم نی خودم براش پدری میکنم فقط امیدوارم لیا درکم کنه* از زبان ارباب(کوک): *نیست همجا رو دنبالش گشتم دود شده رفته هوا ینی کجا میتونه رفته باشه نکنه فرار کرده نه این امکان نداره همه جا دنبالش گشتم نیست با صدای مادرم از فکر اومدم بیرون* _مادر جان اینقد به خودت فشار نیار انشالله که پیدا میشه +نیست مادر من نیست اگه بود پس کجاست همه جا رو دنبالش گشتم از زیر تخت اتاقمون گرفته تا زیر سنگای شهر نیست میترسم _از چی میترسی قربونت برم +میترسم فرار کرده... *یه لحظه تو ذهنم اسم لیا پرنگ شد نکنه اون یونا رو دزده؟؟ * _کوک چیشد؟؟ +مامان نکنه لیا یونا رو دزدیده _وا حرفا میزنیا اون چجوری بیاد اینجا؟؟ +مامان کلی راه هست یکیش نفوذی *با سکوت مادرم حرفم تایید شد خدایا از این بدتر نمیشه* +اگه حقیقتو بفهمه چی _خب بفهمه اخر که باید میدونست ولی بد کردی باهاش پسرم +با کی؟؟ _با یونا = ️ ️

• #مذهبی
• #فیک_کوک
• #خط_قرمز_عشق
• #