حسین زنگی آبادی ، موزیک پسر هدف ، کارگردان زنگی اکسپریمنت سینما

«پسر هدف » میتی کومان خودتی ، همه اداتو در میارن ... حرکت... تنهام تو هدف راه هدف مثال می‌خوای شی تو قفس من هستم دست به قلم قلم اسلحه در راه جنگ چند بار من رسیدم به مرگ ولی هستم پسر هدف هدف دارم از جنس سنگ هدف شده میدون جنگ می‌جنگم تا مرگ یا هدف همیشه هستم پخته جنگ بهم بگو مرگ یا هدف بزن بزن شیپور جنگ برای اینکه بازنده نباشم مجبور شدم یه جنگنده باشم از بچگی زدم به دل هدف برای اسطوره شدن تلاش کن ... دو فرشته دو سر برد داشتم که اسمشون بود مرگ یا هدف ... بهم بگو پسر هدف یا همون مرگ یا هدف تیغ تیز به پشتم خنجرهای دوست از پشتن می‌جنگم با دشمن هدف دارم از جنس جنگ یه مغز دارم از جنس سنگ هدف شده میدون جنگ وقتم کمه هدف زیاد خنجرم بزنی خون نمیاد برای اینکه بازنده نباشم مجبور شدم یه جنگنده باشم از بچگی زدم به دل هدف بگو باید نگو شاید ... دو فرشته دو سر برد داشتم که اسمشون بود مرگ یا هدف ..‌. جنگی ولی هدف دارم ... بی‌مغز ولی پلن دارم... هدف دارم از جنس سنگ... یه مغز دارم از جنس جنگ... بهم بگو پس هدف یا همون مرگ یا هدف ... تو هدفم هستم جنگی هندی اسلحه دارم از جنس مغز جنگی ، ولی نیستم هیتلر با اسلحه جنگی ، جنگ من با مغزه ، ولی همه مغزا توی تیزی ، اگه مغزت با مغزم داره جنگ من هستم یه پسر پر ادعا و جنگی ... اکشن ... وقتی فیلم می‌سازم هیشکی دورم نیست ولی همه حسودا سیخ می‌ایستن ... هیچکس نزدیکم نیست من ته خطم وایسادم این بیخ با نیشخند ... بگو پاشن دست بزنن همه حسودا بگو کف بزنن ... خالی بازی تو فیلم‌های ما نیست باید تو فیلم‌هام چاه نفت بکنن ... شیرها همیشه تنها به دنبال هدف هستند ... خیلی وقت شیپور جنگ تو هدف برای من زده شده ... کارگردان زنگی اکسپریمنت سینما... «و این هدف ادامه دارد » #پسر_هدف #کارگران_زنگی_اکسپریمنت_سینما #حسین_زنگی_آبادی #پسر_هدف