روایت دعای مستجاب در شب جمعه

kanizezahra
kanizezahra
2.2 هزار بار بازدید - 2 سال پیش - ️[مُنْیَةُ الْمُرِیدِ] عَنْ أَبِی عَبْدِ
️[مُنْیَةُ الْمُرِیدِ] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: کَانَ لِمُوسَی بْنِ عِمْرَانَ علیه السلام جَلِیسٌ مِنْ أَصْحَابِهِ قَدْ وَعَی عِلْماً کَثِیراً فَاسْتَأْذَنَ مُوسَی فِی زِیَارَةِ أَقَارِبَ لَهُ فَقَالَ لَهُ مُوسَی إِنَّ لِصِلَةِ الْقَرَابَةِ لَحَقّاً وَ لَکِنْ إِیَّاکَ أَنْ تَرْکَنَ إِلَی الدُّنْیَا فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ حَمَّلَکَ عِلْماً فَلَا تُضَیِّعْهُ وَ تَرْکَنْ إِلَی غَیْرِهِ فَقَالَ الرَّجُلُ لَا یَکُونُ إِلَّا خَیْراً وَ مَضَی نَحْوَ أَقَارِبِهِ فَطَالَتْ غَیْبَتُهُ فَسَأَلَ مُوسَی علیه السلام عَنْهُ فَلَمْ یُخْبِرْهُ أَحَدٌ بِحَالِهِ فَسَأَلَ جَبْرَئِیلَ علیه السلام عَنْهُ فَقَالَ لَهُ أَخْبِرْنِی عَنْ جَلِیسِی فُلَانٍ أَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ قَالَ نَعَمْ هُوَ ذَا عَلَی الْبَابِ قَدْ مُسِخَ قِرْداً فِی عُنُقِهِ سِلْسِلَةٌ فَفَزِعَ مُوسَی علیه السلام إِلَی رَبِّهِ وَ قَامَ إِلَی مُصَلَّاهُ یَدْعُو اللَّهَ وَ یَقُولُ یَا رَبِّ صَاحِبِی وَ جَلِیسِی فَأَوْحَی اللَّهُ إِلَیْهِ یَا مُوسَی لَوْ دَعَوْتَنِی حَتَّی یَنْقَطِعَ تَرْقُوَتَاکَ مَا اسْتَجَبْتُ لَکَ فِیهِ إِنِّی کُنْتُ حَمَّلْتُهُ عِلْماً فَضَیَّعَهُ وَ رَکِنَ إِلَی غَیْرِهِ. ️امام صادق علیه السلام فرمودند: موسی بن عمران علیه السلام در جمع یاران خود، همنشینی داشت که عملش از دیگران بیشتر بود. روزی از آن حضرت اجازه خواست تا به صله رحم خویشاوندانش رود. حضرت موسی علیه السلام فرمود: صله رحم یکی از حقوق است که خویشاوندان نسبت به هم دارند، ولی مبادا به دنیا تکیه کنی! زیرا خدای متعال بار علم را به دوش تو انداخته که آن را نباید ضایع نمایی و جز خدا تکیه گاهی دیگر برای خود انتخاب کنی! آن مرد عرض کرد هدفی جز کار خیر ندارم. او از جا برخاست و برای صله أرحام به راه افتاد، این مسافرت طولانی شد تا جایی که حضرت موسی علیه السلام جویای احوال او شد، ولی کسی از حال او اطلاع نداشت. موسی از جبرئیل جویای احوال او گردید و از او پرسید، آیا از همنشین من اطلاع داری؟! جبرئیل گفت: آری، اکنون به صورت میمون کنار در ایستاده و زنجیر به گردن دارد. حضرت موسی از شنیدن این خبر بیمناک شد و به نماز ایستاد. غصه اش را با خدا در میان گذاشت و دعا کرد؛ عرض کرد پروردگارا! همنشین مرا از این وضع دلخراش نجات بده! خدا به موسی فرمود: ای موسی! اگر برای نجات همنشینت مرا چنان بخوانی که رگ‌های گردنت قطع شود، دعای تو را در باره او اجابت نخواهم کرد. من بار علم را بر دوش او امانت گذاردم، ولی او علم را ضایع کرد و به دنیا روی آورد. بحارالأنوار ٫ جلد 2 ٫ صفحه 40
2 سال پیش در تاریخ 1401/03/30 منتشر شده است.
2,233 بـار بازدید شده
... بیشتر