کیمیای مهر - محمدرضا شجریان و جلال ذوالفنون (بزرگداشت حافظ)

1,079 بازدید
بیشتر
خصوصی
خصوصی
کیمیای مهر - محمدرضا شجریان و جلال ذوالفنون (بزرگداشت حافظ) کنسرت سه‌گاه در تالار رودکی در سال ۱۳۶۷ ترسم که اشک در غم ما ...
کیمیای مهر - محمدرضا شجریان و جلال ذوالفنون (بزرگداشت حافظ) کنسرت سه‌گاه در تالار رودکی در سال ۱۳۶۷ ترسم که اشک در غم ما پرده در شود و این راز سر به مهر به عالم سمر شود گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک به خون جگر شود از هر کرانه تیر دعا کرده ام روان باشد که از آن میانه یکی کارگر شود ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه که از دست غم خلاص من آنجا مگر شود از کیمیای مهر تو زر گشت روی من آری به یمن لطف شما خاک زر شود بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی مقبول طبع مردم صاحب نظر شود در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب یا رب مباد آنکه گدا معتبر شود حافظ چو نافه سر زلفش به دست تو است دم درکش ارنه باد صبا را خبر شود ************ سحر بلبل حکایت با صبا کرد که عشق روی گل با ما چه ها کرد به هر سو بلبل عاشق در افغان تنعم از میان باد صبا کرد از آن رنگ رخم خون در دل انداخت و از این گلشن به خارم مبتلا کرد خوشش باد آن نسیم صبحگاهی که درد شب نشینان را دوا کرد من از بیگانگان دیگر ننالم که با من هرچه کرد آن آشنا کرد گر از سلطان طمع کردم خطا بود ور از دلبر وفا جستم جفا کرد غلام همت آن نازنینم که کار خیر بی روی و ریا کرد بشارت بر به کوی می فروشان که حافظ توبه از زهد ریا کرد ************ گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس ز این چمن سایه آن سرو روان ما را بس قصر فردوس به پاداش عمل میبخشند ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین که این اشارت ز جهان گذران ما را بس یار با ما است چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس از در خویش خدا را به بهشتم مفرست که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس حافظ از مشرب قسمت گله بی انصافی است طبع چون آب و غزل های روان ما را بس ************ مرغ سحر ناله سرکن، داغ مرا تازه تر کن ز آه شرربار این قفس را بَرشِکَنُ و زیر و زِبَر کن بلبل پَر بسته ز کنج قفس درآ، نغمهٔ آزادی نوع بشر سُرا وَز نفسی عرصهٔ این خاک توده را پرشرر کن ظلم ظالم، جور صیاد آشیانم داده بر باد ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن نوبهار است، گل به بار است، ابر چشمم، ژاله‌بار است این قفس، چون دلم، تنگ و تار است

همه توضیحات ...