ترسناکترین سرنوشت یک زن ایرانی / اشرف سادات حسینی تکه تکه شد اما زنده ماند

☯️ کافه بنفش ☯️
☯️ کافه بنفش ☯️
9.5 هزار بار بازدید - 4 سال پیش - اشرف سادات حسینی 56 ساله
اشرف سادات حسینی 56 ساله که این روزها روی تخت با صورتی پر از بخیه و خط خطی، با چشمی کور شده، انگشتان و کف یک دست قطع شده ، یک دست بدون حرکت و در حالیکه روی سرش ضربات زیاد چاقو وقمه خورده است روی تخت به سختی حرف می زند و از روز وحشت می گوید از روزی که فقط درد می کشید و ناله می کرد و می دید دستانش ساطوری می شوند و انگشتان دستش قطع شده در گوشه ای افتاده اند از آن روز پر از کابوس! صدای شکستن شیشه هنوز در گوش هایش است هیچ کس نبود نجاتش دهد تا اینکه با تصور مرگ چشمهایش را برای همیشه بست و ....زنده ماندنش یک معجزه بود و حالا زنده مانده اما شاید سرنوشت پیش رویش بدتر از مرگ نیاشد خودش کار می کرد و حالا حتی نمی تواند کارهای شخصی اش را انجام بدهد از خانه خودش وحشت دارد و دیگر نمی خواهد پایش به آن خانه برسد: به گزارش اختصاصی خبرنگار جنایی رکنا، این مادر که اشرف سادات حسینی نام دارد در ابتدای حرف هایش می گوید ترس از شوهرم باعث شده که هر لحظه چشم به پنجره بیندازم و می ترسم شوهرم پنجره را بشکند و با قمه به سراغم بیاید. اشرف سادات حسینی در یک تراژدی تلخ و مرگبار از سوی شوهرش هدف ضربات زیاد قمه قرار گرفت و معجزه خدا بود که او وقتی به بیمارستان رسید زنده بماند.27 سال زندگی وحشت آور اشرف سادات با مرد شکنجه گر 27 سال قبل با محسن ازدواج کردم در این سالها او آدم شر و دعوایی و اهل مشروبات الکلی و مواد مخدر بود اما در این سالها هیچ وقت این رفتارهایش را به رویش نمی آوردم که نخواهد به خودش اجازه دهد که در داخل خانه نیز مشروبات الکلی و مواد مخدر مصرف کند. همسرم از وقتی که به سراغ مواد مخدر شیشه رفت رفتارهایش نسبت به گذشته بدتر شد و شروع به تهمت های ناموسی به من و دخترمان می زد و هر روز که از سر کار می آمدم حرف های نادرستی می زد و زندگی را برایم جهنم کرده بود. آزادی شوهر اشرف سادات بعد از شکنجه زنش اوایل شهریور امسال بود وقتی از محل کارم به خانه رسیدم شروع دوباره شروع به تهمت زدن کرد و وقتی اعتراض کردم که چرا تهمت های زشت و دروغین به من می زنی مرا به باد کتک گرفت و با گلدان سرم و قفسه سینه ام را شکست که از او شکایت کردم و دستگیر شد اما خواهرش با یک قرار وثیقه شوهرم را آزاد کرد. بازگشت اشرف سادات به خانه وحشت بخاطر کرونایی فرزند وقتی شوهرم با قرار وثیقه که یک فیش حقوقی بود آزاد شد من در خانه مادرم بودم که به بچه هایم پیغام می داد که به مادرتان بگویید به خانه بازگردد و خودش از خانه می رود اما ما نمی دانستیم همسرم قصد قتل مرا دارد. یکی از فرزندانم کرونا گرفت به همین خاطر به خانه خودم رفتم بعد از 10 روز محسن زنگ زد و به بهانه اینکه می خواهد پوتین و کفش هایش را بردارد که به جلوی در خانه آمد، وقتی جلوی در رفتم به او گفتم خودش وارد حیاط شود و کفش هایش را بردارد اما اصرار داشت که من داخل حیاط شوم که در یک لحظه مرا در داخل حیاط روی زمین انداخت و زانویش را روی گلویم گذاشت و می گفت باید رضایت بدهی، چون احتمال می داد که پسرم به خانه بازگردد از ترسش فرار کرد که بعد از آن به اداره پلیس و پزشکی قانونی رفتم و از او شکایت کردم.فریادهای کمک اشرف سادات حسینی زیر ضربات قمه مرد عصبانی ساعت 7 عصر 25 آبان ماه امسال، اشرف سادات حسینی از محل کارش به خانه شان در خیابان ایثار شمالی منطقه فرحزاد بازگشته بود در خانه بود که از داخل حیاط صدایی شنید، ترس به سراغش آمد و احتمال داد که شوهرش برای انتقام بار دیگر به سراغش آمده است. در خانه به صدا در آمد، اشرف سادات حسینی وحشت زده به پشت در رفت، شوهرش با تغییر صدای خودش را سعید خواهرزاده محسن معرفی کرد، اشرف سادات ترسیده بود و در را باز نکرد و فقط به فکر فرار بود، زن وحشت زده چادر به سر انداخت تا از پنجره راه فرار پیدا کند که توری پنجره آشپزخانه مسیر فرار را برای او بسته بود. محسن شروع به فحاشی کرد و شیشه خانه را شکست، اشرف سادات قبل از اینکه از خانه فرار کند به پسرش زنگ زد و از حمله پدرش به خانه خبر داد.
4 سال پیش در تاریخ 1399/09/26 منتشر شده است.
9,543 بـار بازدید شده
... بیشتر