فیک تهیونگ پارت دهم

فیک‌تهیونگP³آپ‌شد:)BTS_OT7
فیک‌تهیونگP³آپ‌شد:)BTS_OT7
1.1 هزار بار بازدید - 2 سال پیش - هیچ گونه مغایری با قوانین
هیچ گونه مغایری با قوانین سایت ندارد.جانم فدای رهبرم.زنده باد ایران:/ تو : برو از دوست دخترت بپرس بهش بگو خوشش میومد زنت میشود اما دوسِت نداشت و فقط بخاطر اینکه مادرش زنده بمونه باهات ازدواج کنه هان فقط بخاطره این باید باهات ازدواج کنه که پدرش با یه ریس خود خواهر قرارداد بسته که شرکتش رو معروف کنه ته: ببین برام اصلا مهم نیست چی میگی فکر نکن با این حرف ها میتونی من رو عاشقه خودت کنی من تموم اون بوسه ها رو بخاطره اینکه ارمی ها باورکنن انجام داد فهمیدی این رو باداد گفت که ترسیدی تو: ازت متنفر مرتیکه حروم ز که یه دفعه سوزش بدی رولپ سمته چپت احساس کردی نتونستی بغضت رو نگه داری و زدی زیره گریه بلند بلند گریه میکردی ته : خفه شو نمی خوام صدای حال بهم زنت رو بشنوم دفعه اخرت هم باشه به من بد و بیرا بگی تو : بزن کنار گوشیم رو هم بده یه دفعه تهیونگ ماشین رو نگه داشت و شروع کرد به زدنت بلند گریه میکردی و ازش خواهش میکردی که نزنه بعد ازت جدا شد و در ماشین رو قفل کرد خیلی کمرت درد گرفته بود چون مشت هی زده بود توش باگریه گفتی : چرا نمیزاری برم ته: خفه شویه بار یه حرف رو میزنم گفتم خودم میبرمت خونت فهمیدی نفهم تو: نمی خوام با تو بیام ته دوباره زد توکمرت که یه دفعه نفست برید و دیگه نمی تونستی نفس بکشی هی میزدی تو قفسه سینت اما بالا نمیومدفقط اشک میومد از چشات ته: این بچه بازی ها رو بزار کنار من رو نمی تونی گول بزنی تو : لباسش رو گرفتی و کشیدی طرف خودت که تهیونگ فهمید واقعا داری خفه میشی و نفست بالا نمی یاد شروع کرد زدن تو سینت که دردت اومد ولی یه دفعه اومد لباش رو گذاشت رو لبات و تفس دهان به دهان میداد و به سینت فشار میاورد که یه دفعه نفست اومد بالا تو: هههههههههه هق هق تهیونگ عرق کرده بود تو یه دفعه بغلش کردی و شروع کردی گریه کردن فهمیده بودی که بهش علاقه پیدا کرده بودی چون وقتی داشتی خفه میشودی فقط به تهیونگ فکر میکردی که یه دفعه بیهوش شدی و افتادی تو بغلش که ............... شرایط پارت بعد: لایک=۱۶
2 سال پیش در تاریخ 1400/12/25 منتشر شده است.
1,121 بـار بازدید شده
... بیشتر