موضوع: حق فقرا و نیازمندان (3)، در رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام (11)
موضوع: حق فقرا و نیازمندان (3)، در رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام (11)
تاريخ پخش: 07/11/1400
عناوين:
1- خاطرهای از شهید آیت الله سعیدی در تبلیغ دین
2- کمک به نیازمندان در قالب صدقه، کفاره، خمس و زکات
3- ماجرای باغی که سوخت، در سوره قلم
4- منت و تحقیر، آفت کمک به فقرا
5- درود رسول خدا به پرداختکنندگان زکات
6- جهاد با مال و جان، مورد ستایش خداوند
7- انفاق به نیازمندان، فرمان خدا به ثروتمندان
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
وارد بحثی شدیم راجع به امام زین العابدین، ایشان بیانی دارند به نام رسالهی حقوق، حقّ معلم، حقّ مادر، پدر، حقّ چشم، گوش، پا، حقّ حکومت، حقّ فقراء، حق، حق، حقها را بیان کردند و این را ما بیان میکنیم و یک توضیحی هم میدهیم.
یک خاطره دارم از شهید آیت الله سعیدی، از یکی از دوستانشان شنیدم و این خاطره هم، خاطرهی مهمی است. خب در همهی ماهها، در دوازده ماه، سه ماه امتیاز دارد: رجب، شعبان، رمضان، یعنی سرازیری بندگی خدا و عبادت در این سه ماه است. شب جمعهی اوّل ماه رجب را لیلة الرغائب میگویند. رغائب، رغبت یعنی شبی که دلها میرود به سمت اینکه از خدا چیزی بخواهند، یعنی شب دعا، شب التماس.
1- خاطرهای از شهید آیت الله سعیدی در تبلیغ دین
آیت الله شهید سعیدی قبل از انقلاب شب جمعهای بوده، شب لیلة الرغائب، شب جمعهی اول ماه رجب، مثل همین ایام مثلاً، از تهران بلند میشود میرود مشهد زیارت امام رضا که فضیلت لیلة الرغائب را درک کند. آن زمان خب دفتر تبلیغات و سازمان تبلیغات و این تشکیلات تبلیغاتی به این وضعی که الآن هست، نبود. یکی از علمای مشهد که از مدرّسین بهنام مشهد بود، مرحوم آقای دهشت، هم همدوره بودند با مقام معظم رهبری، از اساتید بهنام مشهد بود. ایشان خودش یک تشکیلاتی راه انداخته بود، شب جمعه طلبهها را میفرستاد روستاهای مشهد، چون دفتر تبلیغات و سازمان تبلیغات و این تشکیلات امروز نبود. یک روستا آخوند پیدا نکردند، ایشان میگفت که من به آیت الله سعیدی گفتم که ما شب جمعه طلبهها را میفرستیم در روستاها، بدون چشمداشت و حالا یک روستا پیدا کردیم آخوند ندارد شب جمعه. آیت الله سعیدی گفت: من از تهران حرکت کردم، آمدم مشهد که زیارت امام رضا، حالا آمدم تا پشت در حرم، به جای حرم امام رضا بروم در یک روستا؟! یک مقدار تأمل کرد و فکر کرد و گفت: باشه، شاید امام رضا راضی باشد که من بروم تو روستا، یک آیه و حدیث برای مردم بگویم. دست از زیارت امام رضا کشید و به جای حرم امام رضا، رفت در یک روستا تبلیغ کرد.
خب حالا هر طلبهای که این حرف را میشنود از جمله خود من، نسبت به این شهدا، حق چی داریم، نسبت به اینها؟ خیلی مهم است این.
موضوع بحثمان حقّ کمک بود، کمک تا کمک خیلی فرق میکند. در قرآن اینقدر آیه داریم که کمک میخواهی بکنی، شب یا روز؟ فرق میکند. علنی یا مخفی؟ فرق میکند. کم یا زیاد؟ فرق میکند. چیزی کمک کنیم که دوست داریم، یا چیزی کمک کنیم که دوست نداریم؟ یک چیزی را توی خانه دوستش نداریم، میخواهیم بیندازیم بیرون، یک کسی کنار راه بردارد ببرد، چیزی که دوست داریم، بدهیم یا چیزی که دوست نداریم، بدهیم؟ از ما درخواست کمک کردند، یا نکردند؟ یک وقت یک کسی درخواست کمک میکند، یک حالتی دارد، یک وقت نه، درخواست نمیکند.
2- کمک به نیازمندان در قالب صدقه، کفاره، خمس و زکات
ما چند صد آیه راجع به کمک به دیگران در قرآن داریم و لذا هر چی این معارف بازتر بشود، آدم شادتر میشود که عجب اسلام تا کجاها پیش رفته. صدها آیه؟ بله، در قالبهای مختلف مثلاً قانون است، در قالب انفاق، یک. در قالب صدقه، انفاق، در قالب کفّاره، در قالب زکات، در قالب خمس، در قالب ایثار، در قالبهای مختلف سفارشهایی شده است، اینها حقّی دارند به گردن ما.
حالا اگر کسی کمک بتواند بکند، نکند چه میشود؟
خیلیها هستند مدل ماشینشان را عوض میکنند، لباسهایشان را، خانهشان را، کفش و کلاهشان را، کابینت خانهشان را، هر چی هم میگویی، تو باغ نیستند، غرق در مادّیات هستند. اینهایی که کمک نمیکنند، من یک مطالبی را خدمتشان میگویم.
3- ماجرای باغی که سوخت، در سوره قلم
اوّل اینکه قرآن میگوید اگر کمک نکنید در همین دنیا میسوزد. کجای قرآن؟ جزء آخر قرآن، سورهی نون و القلم یک قصّهای نقل میکند که بابایی باغ خوبی داشت، به فقراء کمک میکرد، بابا از دنیا رفت، بچّهها گفتند: ما کمک نخواهیم کرد. یکی از این برادرها گفت: مردم چشم دارند به این باغ، چون سالهای قبل هم میدادیم، حالا هم از این میوهها مقداری به فقراء بدهیم...
همه توضیحات ...