ماجرای تاریخی و غرور انگیز سردار هخامنشی در غزه
2355 سال پیش است و اینجا شهر غزه در سواحل مدیترانه.
چند سرباز ، دست و پای مرد میانسالی را بسته اند و در حال سوراخ کردن پاشنه پاهای او هستند. مرد از درد به خود می پیچد و دندان هایش را به هم می فشارد.
سپس طنابی را از سوراخ پاشنه رد می کنند و گره می زنند و آن سوی دیگر طناب را به پشت ارابه ای می بندند.
کارشان که تمام می شود، به بالای سرشان نگاه می کنند، جایی که امپراتوری به نام اسکندر مقدونی نظاره شان می کند. اسکندر با خنده ای بر لب ، اشاره می کند که ارابه را حرکت دهید...
همه توضیحات ...