حرفهای مهسا فرجود؛ دختر میوهفروش دیروز، زن کارآفرین امروز | بخش دوم
من با نان خالی هم میسازم، اما به شرطی که...
بخش دوم و پایانی گفتوگو با «مهسا فرجود» دختر میوهفروش دیروز و زن کارآفرین امروز را که کودکی سخت و تلخی داشته میبینید.
اصل داستانِ «ای کاش تو پسر بودیِ» 2:00 حاصل از حرف مردم و شکستنِ پدر و مادرش و حتی خودش 03:48 در این بخش روایت میشود. همراه با قصههایی جالب و گاه سخت؛
-از قولی که به پدرش و خودش داد
-از قصه جالب ازدواجشان بعد از پیوستن بامزه همسرش به برنامه 6:00
-از جمله طلاییای که مهسا به مهران گفت 10:20
-از روز خواستگاری و چگونگی تامین هزینه حنابندان و شبِ غمبارِ عروسی ۱۳:۲۰
-از نگاه مهران به خانه و خانواده مهسا 11:50
-از مهران، وقتی قصه کودکی فقیرانه مهسا را شنید؛ آیا مهران فکر نکرد میتواند با دختری پولدار ازدواج کند؟ ۱۴:۲۰
-از قصه ورشکستگی مهران ۱۶:۱۵
-از رنجهای جدید پیدرپی مثل بیماری و جراحی مهران یا مثل فوتِ عجیب و ناگهانی پدر مهسا 21:00
-از قصه تلخ درگذشت عجیب و ناگهانیِ پدر مهسا با اشکهای بیامان تهتغاری پدر! 26:17
-از یکسال اخیر که بالاخره بعد از این همه فقر و سختی، چگونه زندگی شیرین میشود...؟! ۳۴:۴۰
«« ای کاش؛ زندگی، قصه، تجربه... »» | شنبهها و سهشنبهها در آپارات
همه توضیحات ...