Persian Poem: Khwaja Abdullah Ansari -with English subtitles- الهی- شعر فارسي - خواجه عبدالله انصاری

120,612 بازدید
بیشتر
Panjara پنجره
Panjara پنجره
Click the CC button for English translation الهی هر که تو را شناخت و علم مهر تو افراخت هر چه غیر از تو بود بینداخت. ...
Click the CC button for English translation

الهی هر که تو را شناخت و علم مهر تو افراخت
هر چه غیر از تو بود بینداخت.
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند
فرزند و عیال و خانمان را چه کند
دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی
دیوانهٔ تو هر دو جهان را چه کند
***
یارب دل پاک و جان آگاهم ده
آه شب و گریه سحرگاهم ده
در راه خود اول ز خودم بیخود کن
بیخود چو شدم ز خود بخود راهم ده
الهی یکتای بی همتایی، قیوم توانایی، بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی، از عیب مصفایی، از شرک مبرایی،اصل هر دوایی، داروی دلهایی، شاهنشاه فرمانفرمایی، معزز بتاج کبریایی، بتو رسد مُلک خدایی

الهی ضعیفان را پناهی، قاصدان را بر سر راهی، مومنان را گواهی، چه عزیز است آنکس که تو خواهی.
الهی ای خالق بی مدد و ای واحد بی عدد، ای اول بی هدایت و ای آخر بی نهایت ای ظاهر بی صورت وای –باطن بی سیرت، ای حی بی ذلت ای مُعطی بی فطرت و ای بخشندهٔ بی منت، ای دانندهٔ راز ها، ای شنونده آواز ها، ای بینندهٔ نماز ها، ای شناسندهٔ نامها، ای رسانندهٔ گامها، ای مُبّرا از عوایق، ای مطلع برحقایق، ای مهربان بر خلایق عذر های ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر و بر عیبهای ما مگیر که تو قوی و ماحقیر، از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت
الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست، دستم گیر که جز تو پناهم نیست.
**
الهی ادای شکر ترا هیچ زبان نیست و دریای فضل ترا هیچ کران نیست و سر حقیقت تو بر هیچکس عیان نیست، هدایت کن بر ما رهی که بهتر از آن نیست.
یارب ز رهٔ راست نشانی خواهم
باز بادهٔ آب و خاک جانی خواهم
از نعمت خود چو بهره مندم کردی
در شکر گزاریت زبانی خواهم


الهی ای کریمی که بخشندهٔ عطایی و ای حکیمی که پوشندهٔ خطایی و ای احدی که در ذات و صفات بی همتایی و ای خالقی که راهنمایی و ای قادری که خداییرا سزایی، بذات لایزال خود و بصفات با کمال خود و بعزت جلال خود و بعظمت جمال خود که جان ما را صفای خود ده، دل ما را هوای خود ده، چشم ما را ضیاء خود ده و ما را آن ده که آن به.
یا رب تو مرا انابتی روزی کن
شایستهٔ خویش طاعتی روزی کن
زان پیش که فارغ شوم از کار جهان
اندر دو جهان فراغتی روزی کن
الهی روی بنما تا در روی کس ننگریم و دری بگشای تا بر در کس نگُذریم.
پیوسته دلم دم از رضای تو زند
جان در تن من نفس برای تو زند
گر بر سر خاک من گیاهی روید
از هر بر گی بوی وفای تو زند
الهی مکُش این چراغ افروخته را مُسوز این دل سوخته را و مَدَر این پردهٔ دوخته را و مران این بندهٔ نو
آموخته را
Narration: Shaheed Khatibi
#دکلمه #munajat #مناجات

Abu Ismaïl Abdullah al-Herawi al-Ansari or Abdullah Ansari of Herat (1006–1088) (Persian: خواجه عبدالله انصاری‎) also known as Pir-i Herat (پیر هرات) "Sage of Herat", was a Muslim Sufi saint who lived in the 11th century in Herat (modern-day Afghanistan). One of the outstanding figures of 5th/11th century Khorasan, Ansari was a commentator of the Qur'an, traditionist, polemicist, and spiritual master, known for his oratory and poetic talents in Arabic and Persian. He was born in the Kohandez, the old citadel of Herat, on 4 May 1006. His father, Abu Mansur, was a shopkeeper who had spent several years of his youth at Balkh. He wrote several books on Islamic mysticism and philosophy in Persian and Arabic. His most famous work is "Munajat Namah" (Book of suppliction), which is considered a masterpiece of Persian literature. After his death, many of his sayings recorded in his written works transmitted by his students were included in the Tafsir of Maybudi, "Kashf al-Asrar" (The Unveiling of Secrets). This is among the earliest complete Sufi Tafsirs (exegesis) of the Quran and has been published several times in 10 volumes.

He used to avoid the company of the rich, powerful and the influential. His yearly majlis-e wa'az was attended by people from far and wide. Whatever his disciples and followers used to present to him was handed over to the poor and the needy. He is said to have had a very impressive personality, and used to dress gracefully.

همه توضیحات ...