سلطان پنبه [تاریخ ازبکستان]
Join this channel to get access to perks:
@historygate
آدرس کانال تلگرام دروازه تاریخ:
https://t.me/theGateOfHistory
چرا ملتها شکست میخورند؟
چرا ملتها شکست میخورند؟
احتمالاً درباره سلطان سکه و دلار و شکر و خودرو شنیدین، ولی این بار می خواهیم بریم به سراغ یه سلطان دیگه، یعنی سلطان پنبه.
حدود ۴۵ درصد صادرات ازبکستان رو پنبه تشکیل میده و از زمان استقلال این کشور، یعنی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱ ، مهمترین محصول صادراتی ازبکستان.
توی دوره شوروی کمونیست، تمام زمین های زراعی ازبکستان در قالب ۲۰۴۸ مزرعه متعلق به حکومت بود. این مزارع بعد از سال ۱۹۹۱ منحل و زمینها دوباره تقسیم شدن. البته این تحول به این معنی نبود که کشاورزان می تونستن مستقل عمل کنن و هرچیزی که دوس دارن بکارن. پنبه اونقدر برای دولتِ جدید ازبکستان و اسلام کریماف، رئیس جمهور این کشور مهم و حیاتی بود که تن به استقلال کشاورزان ندادن. قوانین و مقرراتی وضع، و اعمال شدن که تعیین میکردن، کشاورزا باید چه محصولی بکارن و این محصول رو دقیقاً به چه قیمتی بفروشن. پنبه محصول صادراتی ارزشمندی بود اما مسئله اینجا بود که سهم کشاورزا از بهای جهانی پنبه بسیار کم بود و سود اصلی این تجارت جهانی به جیب دولت می رفت. به خاطر همین کسی حاضر نبود در ازای این بهای پرداختی، پنبه بکاره. پس دولت اونارو مجبور کرد تا اینکار رو انجام بدن و کشاورزا مجبور بودند ۳۵ درصد زمین هاشون رو پنبه بکارن. این کارها مشکلات زیادی رو به وجود آورد که یکی از این مشکلات، مسئله ماشین آلات برای برداشت پنبه بود. در زمان استقلال ازبکستان، حدود ۴۰ درصد محصول پنبه، به کمک ماشین های کمباین جمع آوری می شدن. اما بعد از سال ۱۹۹۱ ، با توجه به سیاست های حکومت، کشاورزان تمایلی به خرید یا نگهداری کمباین نداشتن. تو چنین شرایطی کریم اف، رئیس جمهور ازبکستان، گزینه ای ارزون تر از کمباین رو پیشنهاد میده و از این روش برای برداشت پنبه استفاده میشه، یعنی کودکان مدرسه ای.
هر کودک موظف به جمع آوری بین ۲۰ تا ۴۰ کیلوگرم پنبه در روز بود. گرچه، ظاهراً این کار کاملا رایگان هم نبود و به کودکان دستمزد هم داده می شد.طبق آمار سال ۲۰۰۶ قیمت جهانی هر کیلو پنبه حدود 1.4 دلار بوده و دستمزد روزانه کودکان ازبک به ازای کار روزانه جمعآوری ۲۰ تا ۴۰ کیلوگرم پنبه، می شد حدود 0.03 دلار یا به عبارتی 3 سنت. البته اگه به همه پرداخت میشد.
با همین شرایط شاید حدود ۷۵ درصد پنبه ازبکستان به دست کودکان برداشت می شد و تازه تو فصل بهار هم برای شخم زدن وجین کردن و نشازدن پنبه دوباره مدارس دو ماه به حالت تعلیق در میاومدن و کودکان به مزارع می رفتن. اما سوال اینجاست واقعاً سود این تجارت پرسود نصیب کی می شد؟ تعطیلی آموزش و استفاده کارگرگونه از دانشآموزان به نفع کی بود؟ آیا واقعا دولت نمیتونست کمباین وارد کنه و به مردم تسهیلات بده یا نمی خواست؟
همکاران ما در این قسمت:
نویسنده: حمید
تدوینگر: ابوالفضل عسگرزاده
0:00 - سلطان پنبه کجاست؟
02:00 -ازبکستان
منابع:
کتاب چرا ملتها شکست میخورند؟ دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون
#دروازه_تاریخ #تاریخ #کانال_تاریخ #کانال_تاریخی #HistoryGate
آدرس اینستاگرام:
Instagram: hamid.mahbubeh
آدرس فیس بوک:
Facebook: hamid.mahbubeh
We try to use copyright free images at all times. However if we have used any of your artwork or maps then please don't hesitate to contact me and we’ll be more than happy to give the appropriate credit.
@historygate
آدرس کانال تلگرام دروازه تاریخ:
https://t.me/theGateOfHistory
چرا ملتها شکست میخورند؟
چرا ملتها شکست میخورند؟
احتمالاً درباره سلطان سکه و دلار و شکر و خودرو شنیدین، ولی این بار می خواهیم بریم به سراغ یه سلطان دیگه، یعنی سلطان پنبه.
حدود ۴۵ درصد صادرات ازبکستان رو پنبه تشکیل میده و از زمان استقلال این کشور، یعنی بعد از فروپاشی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱ ، مهمترین محصول صادراتی ازبکستان.
توی دوره شوروی کمونیست، تمام زمین های زراعی ازبکستان در قالب ۲۰۴۸ مزرعه متعلق به حکومت بود. این مزارع بعد از سال ۱۹۹۱ منحل و زمینها دوباره تقسیم شدن. البته این تحول به این معنی نبود که کشاورزان می تونستن مستقل عمل کنن و هرچیزی که دوس دارن بکارن. پنبه اونقدر برای دولتِ جدید ازبکستان و اسلام کریماف، رئیس جمهور این کشور مهم و حیاتی بود که تن به استقلال کشاورزان ندادن. قوانین و مقرراتی وضع، و اعمال شدن که تعیین میکردن، کشاورزا باید چه محصولی بکارن و این محصول رو دقیقاً به چه قیمتی بفروشن. پنبه محصول صادراتی ارزشمندی بود اما مسئله اینجا بود که سهم کشاورزا از بهای جهانی پنبه بسیار کم بود و سود اصلی این تجارت جهانی به جیب دولت می رفت. به خاطر همین کسی حاضر نبود در ازای این بهای پرداختی، پنبه بکاره. پس دولت اونارو مجبور کرد تا اینکار رو انجام بدن و کشاورزا مجبور بودند ۳۵ درصد زمین هاشون رو پنبه بکارن. این کارها مشکلات زیادی رو به وجود آورد که یکی از این مشکلات، مسئله ماشین آلات برای برداشت پنبه بود. در زمان استقلال ازبکستان، حدود ۴۰ درصد محصول پنبه، به کمک ماشین های کمباین جمع آوری می شدن. اما بعد از سال ۱۹۹۱ ، با توجه به سیاست های حکومت، کشاورزان تمایلی به خرید یا نگهداری کمباین نداشتن. تو چنین شرایطی کریم اف، رئیس جمهور ازبکستان، گزینه ای ارزون تر از کمباین رو پیشنهاد میده و از این روش برای برداشت پنبه استفاده میشه، یعنی کودکان مدرسه ای.
هر کودک موظف به جمع آوری بین ۲۰ تا ۴۰ کیلوگرم پنبه در روز بود. گرچه، ظاهراً این کار کاملا رایگان هم نبود و به کودکان دستمزد هم داده می شد.طبق آمار سال ۲۰۰۶ قیمت جهانی هر کیلو پنبه حدود 1.4 دلار بوده و دستمزد روزانه کودکان ازبک به ازای کار روزانه جمعآوری ۲۰ تا ۴۰ کیلوگرم پنبه، می شد حدود 0.03 دلار یا به عبارتی 3 سنت. البته اگه به همه پرداخت میشد.
با همین شرایط شاید حدود ۷۵ درصد پنبه ازبکستان به دست کودکان برداشت می شد و تازه تو فصل بهار هم برای شخم زدن وجین کردن و نشازدن پنبه دوباره مدارس دو ماه به حالت تعلیق در میاومدن و کودکان به مزارع می رفتن. اما سوال اینجاست واقعاً سود این تجارت پرسود نصیب کی می شد؟ تعطیلی آموزش و استفاده کارگرگونه از دانشآموزان به نفع کی بود؟ آیا واقعا دولت نمیتونست کمباین وارد کنه و به مردم تسهیلات بده یا نمی خواست؟
همکاران ما در این قسمت:
نویسنده: حمید
تدوینگر: ابوالفضل عسگرزاده
0:00 - سلطان پنبه کجاست؟
02:00 -ازبکستان
منابع:
کتاب چرا ملتها شکست میخورند؟ دارون عجم اوغلو و جیمز رابینسون
#دروازه_تاریخ #تاریخ #کانال_تاریخ #کانال_تاریخی #HistoryGate
آدرس اینستاگرام:
Instagram: hamid.mahbubeh
آدرس فیس بوک:
Facebook: hamid.mahbubeh
We try to use copyright free images at all times. However if we have used any of your artwork or maps then please don't hesitate to contact me and we’ll be more than happy to give the appropriate credit.
همه توضیحات ...