قسمت 84 Hekayate Ma حکایت ما
خلاصه داستان ما فصل 84:
باریش به خاطر دامی که اومر گذاشته در خطر زندان است. اگرچه اومر تمام تلاش خود را می کند تا باریش را در داخل نگه دارد، کمکی که باریش را نجات می دهد از یک مکان غیرمنتظره می آید. اومر بسیار مطمئن است که الماس ها را پیدا کرده است. اما هنوز همه چیز آنطور که او می خواست پیش نمی رود. اومر که دیوانه شده است سعی می کند خشم خود را پنهان کند اما کار سختی دارد، آیا فیلیز بالاخره چهره واقعی اومر را خواهد دید؟
توفان که موفق به طلاق گرفتن از فردا شده، یک سورپرایز برای تولای آماده می کند. این غافلگیری همچنین منجر به آب شدن یخ بین باریش و فیلیز خواهد شد.
شیما که در آخرین لحظه توسط فکری رها شده، از عشق رنج می برد. او برای اینکه فکری را فراموش کند، شجاعت خود را جمع می کند و تصمیم می گیرد وارد ماجراجویی جدیدی شود. فکری که نمی تواند وارد خانه شیما شود، به خاطر شوکران نمی خواهد به خانه الیبولار برود. او در خانه باریش ساکن می شود تا به صدای سر او گوش دهد. اگرچه باریش از این وضعیت چندان راضی نیست، اما او و فکری هم اتاقی هستند.
فکرت دوباره در مدرسه دچار مشکل می شود. اما این بار شرایط فرق می کند. آیسه که تازه وارد مدرسه فکرت شده است، به نظر می رسد که تعادل او را به هم می زند. این بر عایشه فیکرت، دانش آموزی مشکل دار تأثیر می گذارد. فکرت مصمم است برای جلب توجه دختر دست به هر کاری بزند.
در حالی که اومر هر روز که می گذرد سعی می کند به فیلیز نزدیک تر شود، باریش سعی می کند به فیلیز ثابت کند که اومر کفش محکمی نیست. آیا باریش که در تلاش است از طرف دیگر به رابطه خود با هولیا پایان دهد، چهره واقعی اومر را آشکار می کند و دوباره به فیلیز نزدیک می شود؟ در حالی که باریش نگران اومر است، هولیا که اکنون در کنترل احساسات خود مشکل دارد، حرکتی غیرمنتظره انجام می دهد.
داستان ما با خانواده ای شروع می شود که در یکی از محله های فقیرتر شهر برای زنده ماندن تلاش می
کنند و با فیلیز، فرزند ارشد آن خانواده که تقریباً مادرش شده است... مراقبت از 5 خواهر و برادر کوچکترش از زمان رفتن مادرشان و فیلیز با وجود پدر الکلی فکری از خانواده اش مراقبت می کند و بدون شکایت به زندگی ادامه می دهد. مانند فیلیز، خواهران و برادران او فرزندانی قوی و درستکار هستند که هرگز در تاریکی فرو نمی روند، یاد گرفته اند که از خود مراقبت کنند. کوچکترین فیلیز رحمت با استعداد، کوچکترین او حکمت است که قبلاً در یک عشق ممنوعه سخت قرار دارد، کوچکترین او کیراز وظیفه شناس و عاطفی است، کوچکترین او فیکرت و کوچکترین او عصمت 1.5 ساله است.
:بازیگر
هازال کایا
ریها اوزجان
نجات اویگور
آلپ آکار
زینب سلیم اغلو
عمر سوگی
نسرین جوادزاده
اشتراک: https://bit.ly/3Lg4pdZ
#حکایتما #HekayateMa #BizimHikaye
باریش به خاطر دامی که اومر گذاشته در خطر زندان است. اگرچه اومر تمام تلاش خود را می کند تا باریش را در داخل نگه دارد، کمکی که باریش را نجات می دهد از یک مکان غیرمنتظره می آید. اومر بسیار مطمئن است که الماس ها را پیدا کرده است. اما هنوز همه چیز آنطور که او می خواست پیش نمی رود. اومر که دیوانه شده است سعی می کند خشم خود را پنهان کند اما کار سختی دارد، آیا فیلیز بالاخره چهره واقعی اومر را خواهد دید؟
توفان که موفق به طلاق گرفتن از فردا شده، یک سورپرایز برای تولای آماده می کند. این غافلگیری همچنین منجر به آب شدن یخ بین باریش و فیلیز خواهد شد.
شیما که در آخرین لحظه توسط فکری رها شده، از عشق رنج می برد. او برای اینکه فکری را فراموش کند، شجاعت خود را جمع می کند و تصمیم می گیرد وارد ماجراجویی جدیدی شود. فکری که نمی تواند وارد خانه شیما شود، به خاطر شوکران نمی خواهد به خانه الیبولار برود. او در خانه باریش ساکن می شود تا به صدای سر او گوش دهد. اگرچه باریش از این وضعیت چندان راضی نیست، اما او و فکری هم اتاقی هستند.
فکرت دوباره در مدرسه دچار مشکل می شود. اما این بار شرایط فرق می کند. آیسه که تازه وارد مدرسه فکرت شده است، به نظر می رسد که تعادل او را به هم می زند. این بر عایشه فیکرت، دانش آموزی مشکل دار تأثیر می گذارد. فکرت مصمم است برای جلب توجه دختر دست به هر کاری بزند.
در حالی که اومر هر روز که می گذرد سعی می کند به فیلیز نزدیک تر شود، باریش سعی می کند به فیلیز ثابت کند که اومر کفش محکمی نیست. آیا باریش که در تلاش است از طرف دیگر به رابطه خود با هولیا پایان دهد، چهره واقعی اومر را آشکار می کند و دوباره به فیلیز نزدیک می شود؟ در حالی که باریش نگران اومر است، هولیا که اکنون در کنترل احساسات خود مشکل دارد، حرکتی غیرمنتظره انجام می دهد.
داستان ما با خانواده ای شروع می شود که در یکی از محله های فقیرتر شهر برای زنده ماندن تلاش می
کنند و با فیلیز، فرزند ارشد آن خانواده که تقریباً مادرش شده است... مراقبت از 5 خواهر و برادر کوچکترش از زمان رفتن مادرشان و فیلیز با وجود پدر الکلی فکری از خانواده اش مراقبت می کند و بدون شکایت به زندگی ادامه می دهد. مانند فیلیز، خواهران و برادران او فرزندانی قوی و درستکار هستند که هرگز در تاریکی فرو نمی روند، یاد گرفته اند که از خود مراقبت کنند. کوچکترین فیلیز رحمت با استعداد، کوچکترین او حکمت است که قبلاً در یک عشق ممنوعه سخت قرار دارد، کوچکترین او کیراز وظیفه شناس و عاطفی است، کوچکترین او فیکرت و کوچکترین او عصمت 1.5 ساله است.
:بازیگر
هازال کایا
ریها اوزجان
نجات اویگور
آلپ آکار
زینب سلیم اغلو
عمر سوگی
نسرین جوادزاده
اشتراک: https://bit.ly/3Lg4pdZ
#حکایتما #HekayateMa #BizimHikaye
همه توضیحات ...