محمدعلی مقدم‌فر - دیوان خواجه حافظ شیرازی - همراه با ارایه نکات ظریف - جلسه اول - از غزل 1 الی 5

289 بازدید
بیشتر
Fekreruz
Fekreruz
از زمستان سال 1393 تا اواسط تابستان 1394، محمدعلی مقدم‌فر، مدیرعامل شرکت انتشاراتی فکرروز، و مجری پروژه ملی «کتابخانه ادبیات فار ...
از زمستان سال 1393 تا اواسط تابستان 1394، محمدعلی مقدم‌فر، مدیرعامل شرکت انتشاراتی فکرروز، و مجری پروژه ملی «کتابخانه ادبیات فارسی»، سلسله دروسی را در خصوص متون کهن زبان فارسی آماده کرد
اینک دروس مربوط به «منطق‌الطیر» نوشته فریدالدین عطار نیشابوری را بدون معنی و شرح، دنبال می‌کنیم
مقدم‌فر معتقد است: عبور از سنت به سوی مدرنیته، با شناخت صحیح از سنت آن جامعه، دقیق و قابل اعتماد خواهد بود. و اگر افراد، به چنین شناختی از سنت خویش دست نیابند، مدرنیته ایشان، صرفا «تقلیدی» از مدرنیته جوامع دیگر خواهد بود
بر اساس همین تفکر، از سال 1377 تا اسفند 1389، به همراهی دوست صمیمی‌اش، شادروان کاظم برگ‌نیسی، مشغول آماده‌سازی «کتابخانه ادبیات فارسی»  بود
در این کتاب‌ها، برای اولین بار، تمامی ابیات با دقت هرچه تمام‌تر، اعرابگذاری شد، و در پاره‌ای از آن‌ها، لغات دشوار، و معنی ابیات نیز ارایه گردید، بدین امید که هر فارسی‌زبانی، فارغ از نوع تخصص‌اش، به راحتی بتواند این کتاب‌ها را بخواند

برای تهیه کتاب‌های «کتابخانه ادبیات فارسی» به اینستاگرام ما مراجعه فرمایید

اینستاگرام: https://instagram.com/fekre_ruz?utm_m...
➖➖➖
💛 برای پیوستن (سابسکرایب) به کانال فکرروز بر روی لینک زیر کلیک فرمایید 💛
@fekreruz9004
➖➖➖
:لینک‌های مرتبط
محمدعلی مقدم‌فر - دیوان خواجه حافظ شیرازی - همراه با ارایه نکات ظریف - جلسه اول - از غزل 1 الی 5
محمدعلی مقدم‌فر - دیوان خواجه حافظ شی...
محمدعلی مقدم‌فر - دیوان خواجه حافظ شیرازی - همراه با ارایه نکات ظریف - جلسه دوم - از غزل 6 الی 10
محمدعلی مقدم‌فر - دیوان خواجه حافظ شی...
محمدعلی مقدم‌فر - دیوان خواجه حافظ شیرازی - همراه با ارایه نکات ظریف - جلسه سوم - از غزل 11 الی 15
محمدعلی مقدم‌فر - دیوان خواجه حافظ شی...
محمدعلی مقدم‌فر - دیوان خواجه حافظ شیرازی -همراه با ارایه نکات ظریف - جلسه چهارم - از غزل 16 الی 19
محمدعلی مقدم‌فر - دیوان خواجه حافظ شی...
➖➖➖➖➖➖➖➖
🔷TimeStamps Chapters  :فهرست زمان‌بندی بخش‌های مختلف  ویدیو
➖➖➖➖➖➖➖➖
00:00 intro
00: 35 معرفی تصحیح دیوان حافظ به قلم شادروان کاظم برگ‌نیسی
05:31 غزل شماره 1
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان زلف بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها

همه کارم ز خودکامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کزان سازند محفل‌ها

حضوری گر همی خواهی مشو غایب از او حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
11:49 غزل شماره 2
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا

چه نسبت است به رندی صلاح و تقوی را
سماع وعظ کجا نغمه رباب کجا

ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا

چو کحل بینش ما خاک آستان شماست
کجا رویم بفرما از این جناب کجا

مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همی روی ای دل بدین شتاب کجا

بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا

قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا

18:28 غزل شماره 3
به ملازمان سلطان که رساند این دعا را
که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
ز رقیب دیوسیرت به خدای خود پناهم
مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را
مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت
ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا
دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی
تو از این چه سود داری که نمی‌کنی مدارا
همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایان بنوازد آشنا را
چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی
دل و جان فدای رویت بنما عذار ما را
به خدا که جرعه‌ای ده تو به حافظ سحرخیز
که دعای صبحگاهی اثری کند شما را

44:54 غزل شماره 4
دل می‌رود ز دستم صاحبدلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
باشد که باز بینیم دیدار آشنا را
ده روزه مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا یا ایها السکاری
ای صاحب کرامت شکرانه سلامت
روزی تفقدی کن درویش بینوا را
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
در کوی نیک‌نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را
آن تلخ‌وش که صوفی ام الخباِثش خواند
اشهی لنا و احلی من قبله العذاری
هنگام تنگدستی در عیش کوش و مستی
کین کیمیای هستی قارون کند گدا را
سرکش مشو که چون شمع از غیرتت بسوزد
دلبر که در کف او موم است سنگ خارا
آیینه سکندر جام می است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال ملک دارا
ترکان پارسی‌گو بخشندگان عمرند
ساقی بده بشارت پیران پارسا را
حافظ به خود نپوشید این خرقه می آلود
ای شیخ پاکدامن معذور دار ما را

36:45 غزل شماره 5
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
کنار آب رکناباد و گلگشت مصلا را
فغان کین لولیان شوخ شیرین‌کار شهرآشوب
چنان بردند صبر از دل که ترکان خوان یغما را
ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی‌ست
به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را
من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زلیخا را
اگر دشنام فرمایی وگر نفرین دعاگویم
جواب تلخ می‌زیبد لب لعل شکرخا را
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست‌تر دارند
جوانان سعادتمند پند
حدیث از مطرب و می گوی و راز دهر کمتر جو
که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ

#دیوان‌حافظ#حافظ‌شیرازی#آموزش‌زبان‌فارسی

همه توضیحات ...