انیمیشن آخرین داستان را ببینیم یا نه؟! The Last Fiction movie
در این برنامه به شما کمک میکنیم تصمیم بگیرید انیمیشن سینمایی آخرین داستان را ببینیم یا نه
آخرین داستان اولین انیمیشن بلند سینمایی به نویسندگی و کارگردانی اشکان رهگذر است که از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۶ در استدیو هورخش تولید شدهاست. داستان این فیلم برداشتی آزاد از روایت «ضحاک» در شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی است رضا یزدانی خواننده و آهنگساز یک نماهنگ به نام "داستان آخر" برای این پویانمایی تهیه کرده که به طور رسمی ۱۵ آذر ماه ۱۳۹۸ در رسانه های معتبر منتشر شده است.
در دورانی که سایه «اهریمن» بر سرزمینها سیطره یافته، «جمشید کی» با سپاهی متشکل از متحدانش و با تکیه بر فرّ خود در مقابل سپاهیان اهریمن صف آرایی میکند، به خواست «یزدان» جمشید بر اهریمنیان پیروز می شود. جمشید بر تخت تکیه زده و مغرور از پیروزی، خود را دارای فراست ایزدی میداند. وی متحدان را برای اشغال سرزمینهای دیگر و شکار اهریمن فرا میخواند اما یزدان از وی روی برگردانده و فرّ و فراست جمشید را از وی میستاند. جمشید تنها، گرفتار طمع و جنونی سیری ناپذیر میشود. وی دخترش «شهرزاد» را تنها میگذارد و به شورای وزراء وصیت میکند تا در زمان غیابش «مرداس» متحد و والی سرزمینهای جنوبی بر تختش تکیه زند. جمشید فردای همان روز با سپاهی از غیورترین سربازانش برای شکار اهریمن عازم سرزمینهای شمالی میشود و دیگر هیچگاه باز نمیگردد. مرداس مردهاست و به دستور شورا تنها فرزند و جانشینش «ضحاک» به نیابت از پدر بر تخت جمشید تکیه میزند، اما صد افسوس که وجود ضحاک، آبستن پارهای از تاریکیست. تاریکی وجود ضحاک بر شهر چیره می شود و جمکرد در تاریکی و ترس غوطه ور میشود. اما دگر بار چرخش ایام به گردش درمی آید و با رفتن جمشید کودکی در دل مردمان سرزمین «جمکرد» و در آغوش کشاورز زادهای متولد میشود که نامش را «آفریدون» میگذارند…
آخرین داستان اولین انیمیشن بلند سینمایی به نویسندگی و کارگردانی اشکان رهگذر است که از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۶ در استدیو هورخش تولید شدهاست. داستان این فیلم برداشتی آزاد از روایت «ضحاک» در شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی است رضا یزدانی خواننده و آهنگساز یک نماهنگ به نام "داستان آخر" برای این پویانمایی تهیه کرده که به طور رسمی ۱۵ آذر ماه ۱۳۹۸ در رسانه های معتبر منتشر شده است.
در دورانی که سایه «اهریمن» بر سرزمینها سیطره یافته، «جمشید کی» با سپاهی متشکل از متحدانش و با تکیه بر فرّ خود در مقابل سپاهیان اهریمن صف آرایی میکند، به خواست «یزدان» جمشید بر اهریمنیان پیروز می شود. جمشید بر تخت تکیه زده و مغرور از پیروزی، خود را دارای فراست ایزدی میداند. وی متحدان را برای اشغال سرزمینهای دیگر و شکار اهریمن فرا میخواند اما یزدان از وی روی برگردانده و فرّ و فراست جمشید را از وی میستاند. جمشید تنها، گرفتار طمع و جنونی سیری ناپذیر میشود. وی دخترش «شهرزاد» را تنها میگذارد و به شورای وزراء وصیت میکند تا در زمان غیابش «مرداس» متحد و والی سرزمینهای جنوبی بر تختش تکیه زند. جمشید فردای همان روز با سپاهی از غیورترین سربازانش برای شکار اهریمن عازم سرزمینهای شمالی میشود و دیگر هیچگاه باز نمیگردد. مرداس مردهاست و به دستور شورا تنها فرزند و جانشینش «ضحاک» به نیابت از پدر بر تخت جمشید تکیه میزند، اما صد افسوس که وجود ضحاک، آبستن پارهای از تاریکیست. تاریکی وجود ضحاک بر شهر چیره می شود و جمکرد در تاریکی و ترس غوطه ور میشود. اما دگر بار چرخش ایام به گردش درمی آید و با رفتن جمشید کودکی در دل مردمان سرزمین «جمکرد» و در آغوش کشاورز زادهای متولد میشود که نامش را «آفریدون» میگذارند…
همه توضیحات ...