Hushang Ebtehaj-Arghavan English Subtitle دکلمه شعر ارغوان باصدای هوشنگ ابتهاج سایه/زیرنویس انگلیسی

REZA MEDIA HOME
REZA MEDIA HOME
HUSHANG EBTEHAJ (SAYEH) 1928-2022 دکلمه شعر ارغوان باصدای هوشنگ ابتهاج سایه Arghavan-English subtitle ...
HUSHANG EBTEHAJ (SAYEH) 1928-2022
دکلمه شعر ارغوان باصدای هوشنگ ابتهاج سایه
Arghavan-English subtitle

#ebtehaj #hushangebtehaj #Arghavaan #سایه #هوشنگ_ابتهاج

EBTEHAJ  was born 25 February 1928 in Rasht in Iran and had his primary schooling there before moving to Tehran. His first book of poetry, with an introduction by eminent poet Mehdi Hamidi Shirazi, was published when he was 19 years old. During Iran's open period following World War II, Sayeh got involved in various literary circles and contributed to various literary magazines such as Sokhan, Kavian, Sadaf, Maslehat, and others. Unlike many other literary figures of the time who got deeply involved in politics and left-leaning activities, Sayeh stayed true to his social and political consciousness but refrained from deeper involvement. He was employed at the National Cement Company for 22 years while continuing his literary activities. Later he was invited by the National Iranian Radio to produce the traditional music program "Golhaye Taze" and "Golchin Hafte."
After the 1979 Iranian Revolution and the ensuing suppression, Sayeh spent a year in prison for his writings. After he was released, he began to work on "Hafez, by Sayeh," a verse-for-verse study of the various publications of Hafez. In 1987, he moved to Cologne, Germany, with his family and lived there, but he visited Iran several times a year.
Sayeh died from kidney failure at his home in Cologne on 10 August 2022 at the age of 94.

Poetry
The First Songs, 1946 (نخستین نغمه‌ها)
Mirage, 1951 (سراب)
Bleak Travails I, 1953 (سیاه مشق ۱)
Nocturnal, 1953 (شبگیر)
Earth, 1955 (زمین)
Pages from the Longest Night, 1965 (چند برگ از یلدا)
Bleak Travails II, 1973 (سیاه مشق ۲)
Until the Dawn of the Longest Night, 1981 (تا صبح شب یلدا)
Memorial to the Blood of the Cypress, 1981 (یادگار خون سرو)
Bleak Travails III, 1985 (سیاه مشق ۳)
Bleak Travails IV, 1992 (سیاه مشق ۴)
Mirror in Mirror, Selected Poems, 1995 (آینه در آینه)
(selected by M.R. Shafie-Kadkani)
Dispirited, 2006 (تاسیان) (non-ghazal poems

متن شعر ارغوان
ارغوان،
شاخه همخون جدا مانده من
آسمان تو چه رنگ است امروز؟
آفتابی ست هوا؟
یا گرفته است هنوز؟
من در این گوشه که از جهان بیرون است
آفتابی به سرم نیست
از بهاران خبرم نیست
آنچه می بینم دیوار است
آه این سخت سیاه
آن چنان نزدیک است
که چو بر می کشم از سینه نفس
نفسم را بر می گرداند
ره چنان بسته که پرواز نگه
در همین یک قدمی می ماند
کورسویی ز چراغی رنجور
قصه پرداز شب ظلمانی ست
نفسم می گیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
آفتابی هرگز
گوشه ی چشمی هم
بر فراموشی این دخمه نینداخته است.
اندر این گوشه ی خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
یاد رنگینی در خاطرمن
گریه می انگیزد
ارغوانم آنجاست
ارغوانم تنهاست
ارغوانم دارد می گرید...
چون دل من که چنین خون آلود
هر دم از دیده فرو می ریزد
ارغوان
این چه رازی ست که هر بار بهار
با عزای دل ما می آید؟
که زمین هر سال از خون پرستوها رنگین است
وین چنین بر جگر سوختگان
داغ بر داغ می افزاید؟
ارغوان پنجه خونین زمین
دامن صبح بگیر
وز سواران خرامنده خورشید بپرس
کی بر این درۀ غم می گذرند؟
ارغوان خوشه خون
بامدادان که کبوترها
بر لب پنجره باز سحر غلغله می شروعند
جان گل رنگ مرا
بر سر دست بگیر
به تماشاگه پرواز ببر
آه بشتاب که هم پروازان
نگران غم هم پروازند
ارغوان بیرق گلگون بهار
تو برافراشته باش
شعر خونبار منی
یاد رنگین رفیقانم را
بر زبان داشته باش؛
تو بخوان نغمه ناخوانده من
ارغوان شاخه همخون جدا مانده من...

همه توضیحات ...