جلسه اول - سایهی سنگین جامعه بر انسان، دورکیم و مارکس
تاریخ اندیشهی اجتماعی، به اندازهی تاریخ تفکر است. از گذشته، همواره چیستی و هستی جامعه یکی از دلمشغولیهای اندیشمندان بوده است. به عنوان مثال میتوان از رسالهی جمهور افلاطون و مهمترین پیشفرض ارسطو در مورد انسان نام برد که انسان را موجودی سیاسی میدانست. با این حال، جامعه عموما موجودیتی وابسته داشت که توسط مرجعی خارج از خودش مورد شناخت قرار میگرفت. با ظهور جامعهشناسی، جامعه توانست به عنوان یک هستی مستقل مورد بازبینی قرار بگیرد.
در این جلسه سعی کردیم با مروری مختصر بر رویکرد دورکیم و مارکس، نگاه و بینش این دو جامعهشناس را وارد زندگی روزمره و جامعهی امروزی ایران بکنیم و از دریچهی نگاه آنها به خودمان نگاه کنیم.
در این جلسه سعی کردیم با مروری مختصر بر رویکرد دورکیم و مارکس، نگاه و بینش این دو جامعهشناس را وارد زندگی روزمره و جامعهی امروزی ایران بکنیم و از دریچهی نگاه آنها به خودمان نگاه کنیم.
همه توضیحات ...