اختیار و آزادی انسان - آیت الله محمدرضا نکونام
ما نقطهٔ شروع بحث آزادی انسان را حیات او قرار میدهیم. در اسمای پروردگار نیز این «حی» است که پیش از تمامی اسما قرار دارد و اُمّ و امام آنها شناخته میشود. هر چیزی که وجود یا نمود دارد، دارای حیات است. حیات، ظهور وجود و پدیدههای هستی است. حیاتِ یک پدیده، همان جهت ربّی و نحوهٔ ظهور اوست. جهتی که به اعتبار حقتعالی «هویت ساری» و به اعتبار وصف پدیده «معیت قیومی» نامیده میشود. بر این اساس، چگونگی حیات که هنوز برای علم تجربی ناشناخته مانده است، بدون توجه به جهت ربّی پدیدهها و بدون حقتعالی معنا نمییابد.
کسی که حیات دارد، دارای شعور و درک است. شعور، ظهور حیات است. کسی که زنده است و نیز آگاهی و شعور دارد، با مشاهدهٔ کمالات موجودِ خود، عاشق میشود و برای اظهار و پدیداری آن، حرکت مینماید. حرکت و سیر، نتیجهٔ حیات و آگاهی است. کسی که حرکت دارد، برای آزادی خود و نمایش داشتههایی که دارد، از نقطهای که به آن بسته است در تلاش است. از سویی، هیچ پدیدهای نیست که عاشق داشتههای کمالی خود نگردد؛ چرا که هر پدیدهای در حال حرکت است و ایستایی و سکون در عالم نیست. بر این اساس، کسی و چیزی نیست که آزادسازی خود را نخواهد؛ اما هر کسی چیزی را آزاد میکند که با طبیعت او سازگار است؛ بنابراین، آزادسازی بر مدار طبیعت و کمالاتی است که هر کسی دارد.
کسی که به آزادی میرسد، بسیط میگردد و قبض از او گرفته میشود؛ باز میشود و بستگی ندارد؛ روشن میشود و تاریکی ندارد؛ شیرین میشود و تلخی در او نیست؛ بشاش و گشادهرو میشود و گرفته و بد عُنُق نیست؛ ظرفیت بالا و دلی وسیع و گسترده مییابد و راحت و بیآلایش میشود و تکلّفی ندارد.
منبع: حقوق نوبنیاد
آیت الله العظمی محمدرضا نکونام
کسی که حیات دارد، دارای شعور و درک است. شعور، ظهور حیات است. کسی که زنده است و نیز آگاهی و شعور دارد، با مشاهدهٔ کمالات موجودِ خود، عاشق میشود و برای اظهار و پدیداری آن، حرکت مینماید. حرکت و سیر، نتیجهٔ حیات و آگاهی است. کسی که حرکت دارد، برای آزادی خود و نمایش داشتههایی که دارد، از نقطهای که به آن بسته است در تلاش است. از سویی، هیچ پدیدهای نیست که عاشق داشتههای کمالی خود نگردد؛ چرا که هر پدیدهای در حال حرکت است و ایستایی و سکون در عالم نیست. بر این اساس، کسی و چیزی نیست که آزادسازی خود را نخواهد؛ اما هر کسی چیزی را آزاد میکند که با طبیعت او سازگار است؛ بنابراین، آزادسازی بر مدار طبیعت و کمالاتی است که هر کسی دارد.
کسی که به آزادی میرسد، بسیط میگردد و قبض از او گرفته میشود؛ باز میشود و بستگی ندارد؛ روشن میشود و تاریکی ندارد؛ شیرین میشود و تلخی در او نیست؛ بشاش و گشادهرو میشود و گرفته و بد عُنُق نیست؛ ظرفیت بالا و دلی وسیع و گسترده مییابد و راحت و بیآلایش میشود و تکلّفی ندارد.
منبع: حقوق نوبنیاد
آیت الله العظمی محمدرضا نکونام
همه توضیحات ...