کشتار سگ ماده در خیابان توسط شهرداری منطقه 22
"هر حيوان، پرنده يا غير آن كه به ناحق كشته شود روز قيامت با قاتل خويش مخاصمه ميكند." حضرت محمد (ص)
واقعیت اول: ساعت هشت صبح چهارشنبه یازده مرداد نود و یک، توی یکی از محلههای خیابان آزادی تهران، توی یکی از همین کوچههای معمولی، سگ ولگردی در حالی که به دیوار خانهای که صبحها غذایش را میگرفته تکیه داده بود، با گلوله ماموران شهرداری منظقه بیست و دو مورد هدف قرار میگیرد. گلولهیِ اول به شکم سگ میخورد. و همانجا کنار دیوار میافتد. خانمی که به این سگ غذا میداده از صدای گلولهای که به دیوار خانهاش شلیک شده بود بیرون میآید. سگ با دیدن کسی که هر روز به او غذا میداده، با وجود خونریزی شدید دو سه قدم به سمت زن بر میدارد. با چشمهایی وحشت زده، گیج و دردآلود. گلوله دوم به سمت سگ و زنی که چند قدم جلوتر روی زمین زانو زده و منتظر رسیدن سگ است شلیک میشود و سگ را جلوی پاهای زن و همسایههای وحشتزده از پا در میآورد.
واقعیت دوم: کشتن یک حیوان، آن هم با تفنگ، آن هم هشت صبح، توی کوچه، به سمت دیوار خانهی مسکونی و بعد به سمت سگی در حال دویدن در حالی که دو سه قدم بیشتر با یک زن فاصله ندارد به خطر انداختن جان شهروندان آن هم به بهای گرفتن جان سگی بیآزار است. استفاده از گلوله تفنگ برای کشتن سگها، آن هم توی شهر و محیطهای مسکونی صحیح به نظر نمیرسد. سگها قابلیت فرار و دویدن دارند و گلوله اکثرا به قسمتی از بدن حیوان اصابت میکند و حیوان پس از ساعتها و روزها در گوشهای بر اثر خونریزی زجرکش و تلف میشود. مواردی دیده شده که حیوان حتی توی وانت و در حال انتقال زنده بوده است. به گفته ساکنان این کوچه خون این سگ تا سه روز پس از این اتفاق از محل پاک نشده، در حالی که این کوچه محل بازی بچهها و رفت و آمد شهروندان است. یکی از ساکنان این کوچه که مرد مسنی است، از صدای انفجار گلوله و بعد از آن صدای زوزههای سگ دچار حمله قلبی شده و تا دو روز در بیمارستان بستری میشود. ایجاد رعب و وحشت و سلب آسایش عمومی به بهای کشتن یک سگ. سگی که از دو سال قبل صبحهای زود کنار دیوار خانهای مینشسته و غذایش را میگرفته و بعد در خرابههای آن اطراف ناپدید میشده. به گفتهی ساکنان کوچه هیچ گونه آزار، اذیت، بیماری و مشکلی در طول این مدت نداشته و هیچ کدام از ساکنان با حضور کوتاه او در کوچه مشکلی نداشتهاند.
میماند یک سگِ مادر که دیگر زنده نیست و معلوم نیست چه بلایی سر تولههایش بیاید و اگر بزرگ شوند سرنوشت بهتری از مادرشان خواهند داشت یا نه. میماند احساسات جریحهدار شدهی ساکنین کوچه که از نزدیک شاهد این تصاویر دلخراش بودهاند. میماند تصویر مردی تفنگ به دوش که به سگی شلیک میکند و سگ خودش را به سمت زن میکشاند و دوباره و این بار تمام ... میماند لکهی خون مخلوقی بیگناه روی در و دیوار شهرمان، توی همین روزهای ماه رمضان ...
واقعیت سوم: حضرت محمد(ص) روانه جنگی بودند و در راه که میرفتند سگی با تولههایش را میبینند که در سایهای استراحت میکنند. حضرت دستور میدهند لشکر مسیرش را منحرف کند. وقتی برخی اصحاب اعتراض کردند که چرا اینکار انجام شد حضرت فرمودند: "این حق آن سگ و تولههایش است که از قبل آنجا بودند و نشستهاند و با عبور ما مجبور میشد بلند شود."
واقعیت اول: ساعت هشت صبح چهارشنبه یازده مرداد نود و یک، توی یکی از محلههای خیابان آزادی تهران، توی یکی از همین کوچههای معمولی، سگ ولگردی در حالی که به دیوار خانهای که صبحها غذایش را میگرفته تکیه داده بود، با گلوله ماموران شهرداری منظقه بیست و دو مورد هدف قرار میگیرد. گلولهیِ اول به شکم سگ میخورد. و همانجا کنار دیوار میافتد. خانمی که به این سگ غذا میداده از صدای گلولهای که به دیوار خانهاش شلیک شده بود بیرون میآید. سگ با دیدن کسی که هر روز به او غذا میداده، با وجود خونریزی شدید دو سه قدم به سمت زن بر میدارد. با چشمهایی وحشت زده، گیج و دردآلود. گلوله دوم به سمت سگ و زنی که چند قدم جلوتر روی زمین زانو زده و منتظر رسیدن سگ است شلیک میشود و سگ را جلوی پاهای زن و همسایههای وحشتزده از پا در میآورد.
واقعیت دوم: کشتن یک حیوان، آن هم با تفنگ، آن هم هشت صبح، توی کوچه، به سمت دیوار خانهی مسکونی و بعد به سمت سگی در حال دویدن در حالی که دو سه قدم بیشتر با یک زن فاصله ندارد به خطر انداختن جان شهروندان آن هم به بهای گرفتن جان سگی بیآزار است. استفاده از گلوله تفنگ برای کشتن سگها، آن هم توی شهر و محیطهای مسکونی صحیح به نظر نمیرسد. سگها قابلیت فرار و دویدن دارند و گلوله اکثرا به قسمتی از بدن حیوان اصابت میکند و حیوان پس از ساعتها و روزها در گوشهای بر اثر خونریزی زجرکش و تلف میشود. مواردی دیده شده که حیوان حتی توی وانت و در حال انتقال زنده بوده است. به گفته ساکنان این کوچه خون این سگ تا سه روز پس از این اتفاق از محل پاک نشده، در حالی که این کوچه محل بازی بچهها و رفت و آمد شهروندان است. یکی از ساکنان این کوچه که مرد مسنی است، از صدای انفجار گلوله و بعد از آن صدای زوزههای سگ دچار حمله قلبی شده و تا دو روز در بیمارستان بستری میشود. ایجاد رعب و وحشت و سلب آسایش عمومی به بهای کشتن یک سگ. سگی که از دو سال قبل صبحهای زود کنار دیوار خانهای مینشسته و غذایش را میگرفته و بعد در خرابههای آن اطراف ناپدید میشده. به گفتهی ساکنان کوچه هیچ گونه آزار، اذیت، بیماری و مشکلی در طول این مدت نداشته و هیچ کدام از ساکنان با حضور کوتاه او در کوچه مشکلی نداشتهاند.
میماند یک سگِ مادر که دیگر زنده نیست و معلوم نیست چه بلایی سر تولههایش بیاید و اگر بزرگ شوند سرنوشت بهتری از مادرشان خواهند داشت یا نه. میماند احساسات جریحهدار شدهی ساکنین کوچه که از نزدیک شاهد این تصاویر دلخراش بودهاند. میماند تصویر مردی تفنگ به دوش که به سگی شلیک میکند و سگ خودش را به سمت زن میکشاند و دوباره و این بار تمام ... میماند لکهی خون مخلوقی بیگناه روی در و دیوار شهرمان، توی همین روزهای ماه رمضان ...
واقعیت سوم: حضرت محمد(ص) روانه جنگی بودند و در راه که میرفتند سگی با تولههایش را میبینند که در سایهای استراحت میکنند. حضرت دستور میدهند لشکر مسیرش را منحرف کند. وقتی برخی اصحاب اعتراض کردند که چرا اینکار انجام شد حضرت فرمودند: "این حق آن سگ و تولههایش است که از قبل آنجا بودند و نشستهاند و با عبور ما مجبور میشد بلند شود."
همه توضیحات ...