راز فجیع ترین و وحشتناک ترین جنایاتی که در بندرعباس رخ دادند

24,257 بازدید
بیشتر
JenayiGRAM
JenayiGRAM
راز فجیع ترین و وحشتناک ترین جنایاتی که در بندرعباس رخ دادندپرونده اول:یکی از روزای آبانه ساله 97 بو ...
راز فجیع ترین و وحشتناک ترین جنایاتی که در بندرعباس رخ دادند




پرونده اول:

یکی از روزای آبانه ساله 97 بود که
یه پسره 23 ساله که به شدت با چاقو زخمی شده بود به یکی از بیمارستانای بندرعباس منتقل شد
کسرا بعده ضربه های عمیقی که خورده بود
شدیدا خونریزی داشت
با اینکه پزشکای بیمارستان هرکاری که  میتونستنو براش کردن
اما فایده ای نداشتو کسرا خیلی زود توی بیمارستان تسلیمه مرگ شد

با فوت کسرا بلافاصله موضوع به بازپرسه جنایی گزارش شد و تحقیقات شروع شد

بررسیای اولیه نشون میداد کسرا
رفته بوده آرایشگاهو با صاحبه آرایشگاه درگیر شده
سروش صاحبه آرایشگاهم
توی این درگیری چنتا ضربه ی عمیقه چاقو به کسرا زده

با بدست اومدنه این اطلاعاته اولیه
مامورای آگاهی استان هرمزگان
به آرایشگاهه سروش رفتن تا ادامه ی تحقیقاتو اونجا انجام بدن

اما وقتی به محله حادثه رسیدن متوجه شدن
درست از ساعتی که این درگیری پیش اومده
سروش مغازرو بسته و فرار کرده

از طرفی کاسبای اون دور اطرافم تایید میکردن که کسرا به صاحبه آرایشگاه درگیر شده و توی این درگیری سروش به کسرا چاقو زده

دیگه شکی وجود نداشت که قاتله این پرونده ی جنایی کسی جز سروش نیست

برای همین به سرعت تحقیقات برای دستگیریش شروع شد

مامورای اگاهی 3 روز هرجایی که فک میکردن سروش امکان داره مخفی شده باشرو زیر نظر گرفتن

اما هیچ اثری ازش نبود انگار آب شده بود رفته بود توو زمین
تا اینکه بعده 3 روز که همچنان تحقیقات برای دستگیریه قاتله فراری ادامه داشت

سروش با پای خودش به اداره آگاهی رفتو خودشو تسلیم کرد
سروش با ورودش به اداره آگاهی
به قتله کسرا اعتراف کردو گفت
واقعا نه قصده کشتنه کسرارو داشتم نه قصده درگیری باهاش

من توی مغازم داشتم کار میکردم که یهو کسرا وارده مغازه شد و شروع به داد بیداد کرد
من هرچی کوتاه اومدم اصلا فایده ای نداشت
انقد به داد بیدادش ادامه داد که دیگه منم عصبی شدمو دوتا ضربه ی چاقو بهش زدمو فرار کردم

3 شبانه روز داشتم کابوس میدیدم و عذاب وجدان داشتم
میترسیدم بیام خودمو معرفی کنم چون میدونستم که اگه خونواده ی مقتول رضایت ندن چه سرنوشتی در انتظارمه

ولی انقد فشاره روانیو عذاب وجدان بهم غلبه کرد که دیگه حاضرم بمیرم ولی انقد عذاب نکشم

با این اعترافا سروش به صحنه ی جنایت برده شد تا قتله کسرا رو بازسازی کنه
بعده اینکار پرونده کامل شدو با صدوره کیفرخواست به دادگاه کیفریه استان هرمزگان فرستاده شد

بلخره روزه دادگاه رسید
اولیای دم وقتی توی جایگاه قرار گرفتن گفتن فقط قصاصه قاتل میتونه آرومشون کنه
برای همین از قاضی درخواسته اشده مجازاتو کردن

وقتی نوبته سروش شدو توی جایگاه قرار گرفت گفت
من واقعا قصده کشتنه کسرا رو نداشتم
کسرا یکی از مشتریای قدیمیه من بود
اون روز من توی آرایشگاه مشغوله کار بودم
چنتا مشتریم روی صندلی نشسته بودن
کسرام وارده مغازه شدو منتظر نشست
...


پرونده دوم:

اواسطه ساله 97
گزارشه قتله یه مرده جوون توی حیاطه خونش به پلیسه بندر عباس اعلام شد

با اعلامه این خبر
بلافاصله تیمه بررسیه صحنه خودشونو به محل کشف جسد رسوندنو تحقیقاتشونو شروع کردن

مقتول مردی 32 ساله بود که در اثر خفگی جونشو از دست داده بود
افسانه همسره این مرد میگفت
اطلاعی ازینکه این بلارو کی سره شوهر آورده نداره و زمانی این اتفاق افتاده که اصلا خونه نبوده

بعده بررسیای اولیه
به دستوره بازپرس جسد برای تحقیقاته بیشتر به پزشکیه قانونی منتقل شد

بعده انتقاله مقتول به پزشکیه قانونی تحقیقاته محلیو میدانی شروع شد
همسایه های مقتول میگفتن
هیچ کسیو ندیدن که از دره خونه ترددی داشته باشه

با وجوده این همسایه ها میگفتن
چن وقتیه که اختلافای زن و شوهریه این دونفر زیاد شده و مدام باهم دعوا و کتک کاری دارنو صدای دعواهاشون همرو کلافه کرده

با به دست اومدنه این اطلاعات
شکه کاراگاهای اداره آگاهی به افسانه بیشتر شد
برای همین به دستوره بازپرسه پرونده
قرار شد چن روزی افسانه به صورته نامحسوس زیرنظر گرفته شه

با بررسیه خطه تلفنه افسانه مشخص شد
افسانه چن وقتیه با یه مرده ناشناس به اسم عباس در ارتباطه

برای همین شکه بازپرس به یقین تبدیل شدو بلافاصله دستوره بازداشته همسره مقتولو صادر کرد

وقتی افسانه دستگیر شدو به اداره آگاهی منتقل شد
میگفت از چیزی اطلاعی نداره و به خاطره کاره نکرده دستگیر شده

ولی وقتی به اتاقه بازجویی منتقل شدو تحت بازجوییه فنی قرار گرفتو شواهدو مدارکی که علیهش وجود داره رو دید
راهی جز اعتراف نداشت

افسانه با اعترافای هولناکش مدعی شد با کمکه یه پیرمرد دستفروش دست به این جنایت زده

افسانه میگفت
منو همسرم با وجوده اینکه یه دختره 11 ساله داشتیم ولی اختلافای خیلی زیادی باهم داشتیم
مدام کارمون دعوا بودو ته همه ی دعواهامون کتک کاری بود

با وجوده این من خیلی تلاش کردم دعواهامون کمتر شه و مشکلاتمون حل شه
من واقعا داشتم زندگی با شوهرمو به خاطره دخترم تحمل میکردم
ولی وقتی آخرین بار با شوهرم دعوام شد
به قدری کتکم زد که همونجا تصمیم به قتل گرفتم
برای همین از یه پیرمرد دست فروش که چن وقتی بود باهاش رابطه داشتم خواستم که شوهرمو بکشه
...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

🔴 لینک سابسکرایب:
@jenayigram

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن:من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میار...
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم:مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن ...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:پرونده جنایی تنها قاتل زن سریالی ایرا...
📽️خفاش شب:پرونده جنایی خفاش شب غلامرضا خوشرو |ق...
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
:بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

#پرونده_جنایی
#پرونده_مستند
#قتل

همه توضیحات ...