جزییات پرونده بریدن سر همسر برای حفظ آبرو در اهواز | غزل حیدری
جزییات پرونده بریدن سر همسر برای حفظ آبرو در اهواز | غزل حیدری
غزل حیدری متولد سال 1383، دختر نوجوان ایرانی اهل اهواز بود. او در سن 17 سالگی توسط شوهر و برادر شوهرش به قتل رسید.
انتشار ویدئویی از شوهر غزل حیدری در حالی که سر بریدهٔ همسرش را در میدان کسایی شهر اهواز میچرخاند بازتاب وسیعی در رسانههای داخلی و خارجی و جامعهٔ ایران داشت.
مادر قاتل علت اقدام به قتل را تحریک غیرت و مردانگی پسرش از سوی اطرافیان اعلام کرد و گفت که پس از فرار همسر پسرش از ایران، اطرافیانِ پسرش «چپ و راست غیرت و مردانگی او را تحریک میکردند».
او دربارهٔ دلیل گرداندن سر بریده غزل گفت: «سجاد در هر محله و خیابانی که به او انگ بیغیرت زده بودند سر غزل را گَرداند تا مثلاً به همه بگوید: من آدم بیغیرتی نیستم
یک فرد آگاه گفت غزل در سن 15 سالگی ازدواج کرد در همان ابتدا صاحب یک پسر شد. جریان اختلاف او با شوهرش از زمان خواستگاری او شروع شد.پس از خواستگاری پسرعمویش از وی،غزل به این ازدواج راضی نبوده و میگوید من پسرعمویم را نمیخواهم. این حرف به گوش پسرعمویش میرسد و پس از ازدواج در تمام مدت قصد انتقام داشته و میگفته چرا و با چه جرأتی در حضور دیگران گفته بودی من را نمیخواهی، تو میخواستی من را کوچک کنی من هم انتقام خواهم گرفت
این فرد که با خانواده غزل آشنایی دارد و در جریان بازگرداندن او از ترکیه به ایران بوده گفت که به دلیل اختلافات بسیاری که غزل با شوهرش داشته و چندین بار مورد ضرب و شتم قرار گرفته بوده، بارها از پدرش تقاضا میکرده که طلاق او را بگیرد. در نهایت وقتی از طرف خانوادهاش مورد حمایت قرار نمیگیرد فرار میکند. از طریق اینستاگرام با مردی اهل سوریه که ساکن مرسین ترکیه بوده آشنا میشود. آن مرد وقتی متوجه میشود که غزل طلا دارد، او را به ترکیه میکشاند. مرد سوری پس از رسیدن به هدفش با غزل بدرفتاری میکند و با خانوادهٔ وی به منظور اخاذی تماس میگیرد و ۵۰۰۰ دلار از آنان طلب میکند تا مونا (غزل) را آزاد کند. خانوادهٔ غزل شماره حساب آن مرد را میگیرند و پروندهای در اینترپل برایش تشکیل میدهند. مرد دستگیر میشود و غزل به کمپ نگهداری از کودکان سپرده میشود. پس از آن پدر و عموی غزل حیدری به ترکیه میروند. طبق گفتهٔ غزل او وقتی با پدرش روبرو میشود احساس امنیت میکند و با تضمین پدر مبنی بر محافظت از او، به ایران بازمیگردد
چند روز پس از بازگشت او به خانه، شوهر و برادر شوهرش دست و پایش را بستند و سرش را بریدند
۱۶
بهمن ۱۴۰۰، برادر سجاد حیدری، پیکرِ بیسرِ غزل را در پتو پیچید و در منطقهای دیگر رها کرد. سجاد حیدری شوهر غزل با لباس سیاهرنگ در حالیکه در یک دست قمه داشت و در دست دیگرش سر بریدهٔ همسرش، در میدان کسایی شهر اهواز قدم زد
دادستان اهواز در رابطه با قتل غزل، از بازداشت همسر و برادر همسر او خبر داد و گفت: «این خانم جوان به کشور ترکیه فرار کرده و از آنجا یکسری تصاویر را برای همسر خود ارسال کرده بود که این تصاویر سبب تحریک احساسات همسر وی شدهاست
پدر غزل حیدری گفت: «هیچ اجباری در ازدواج دخترم وجود نداشت و اتفاقاً شوهرش بهترین زندگی را برای وی فراهم کرده بود، دعوای زن و شوهری بین آنها پیش میآمد و گاهی به خانهٔ ما به حالت قهر میآمد اما در حد دو سه روز بود و بعد سر خانه و زندگی اش برمیگشت. شما میدانید این دعواها بین زن و شوهر طبیعی است و تا کنون غزل تقاضایی برای طلاق نکرده بود
پدر غزل در مورد دیدار با دخترش در ترکیه گفت: «من دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم سرزنشش کردم که چرا اینکار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد. جریان ترکیه آمدنش را که سؤال کردم غزل تعریف کرد: شبی که خانه را ترک کردم من را در تهران تحویل سه نفر دادند که ایرانی بودند که دو نفر آنها من را مورد اذیت و آزار قرار دادند او گفت یک شب در تهران مانده و بعد از مرز خوی خارج شدهاست
او این افرد را قاچاقچیهایی معرفی میکند که(مرد سوری) به آنها پول پرداخت کرده بود. وی اظهار میدارد که مرد سوری از ترس دولت ترکیه غزل را عقد کرده و برایش عروسی گرفته بود. به گفتهٔ پدر غزل، مرد سوری از طریق ارسال عکس برای خانواده و همسر غزل آنها را عصبی میکرد و به سجاد (همسر غزل) میگفت: «یادت هست یک ماه ارتباط بین شما و زنت خراب شد من به غزل گفته بودم با تو اینطور رفتار کند، یا من به غزل گفتم بچه را سقط کند یادت هست غزل در را به روی تو قفل کرد! من بهش گفتم این کار را بکند
پدر غزل میافزاید: «دو مرتبه با وعده اینکه اگر فلان مبلغ را واریز کنید دختر شما برمیگردانم ما هم که دستمان به هیچ جا بند نبود اعتماد کردیم و یکبار ۱۵۰ میلیون تومان و بار دیگر ۱۶ میلیون تومان برای وی واریز کردیم اما غزل را بازنگرداند....
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
@jenayigram
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️جزییات پرونده وحید مرادی:جزییات پرونده جنایی وحید مرادی و قتل ...
📽️درددل مرگبار:پرونده جنایی درد دل مرگبار که به قتل ...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:پرونده جنایی تنها قاتل زن سریالی ایرا...
📽️خفاش شب:پرونده جنایی خفاش شب غلامرضا خوشرو |ق...
📽️ دستگیری زورگیر اتوبان نیایش:دستگیری زورگیر اتوبان نیایش | فیلم دس...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#داستان_واقعی
#پرونده_جنایی
#غزل_حیدری
غزل حیدری متولد سال 1383، دختر نوجوان ایرانی اهل اهواز بود. او در سن 17 سالگی توسط شوهر و برادر شوهرش به قتل رسید.
انتشار ویدئویی از شوهر غزل حیدری در حالی که سر بریدهٔ همسرش را در میدان کسایی شهر اهواز میچرخاند بازتاب وسیعی در رسانههای داخلی و خارجی و جامعهٔ ایران داشت.
مادر قاتل علت اقدام به قتل را تحریک غیرت و مردانگی پسرش از سوی اطرافیان اعلام کرد و گفت که پس از فرار همسر پسرش از ایران، اطرافیانِ پسرش «چپ و راست غیرت و مردانگی او را تحریک میکردند».
او دربارهٔ دلیل گرداندن سر بریده غزل گفت: «سجاد در هر محله و خیابانی که به او انگ بیغیرت زده بودند سر غزل را گَرداند تا مثلاً به همه بگوید: من آدم بیغیرتی نیستم
یک فرد آگاه گفت غزل در سن 15 سالگی ازدواج کرد در همان ابتدا صاحب یک پسر شد. جریان اختلاف او با شوهرش از زمان خواستگاری او شروع شد.پس از خواستگاری پسرعمویش از وی،غزل به این ازدواج راضی نبوده و میگوید من پسرعمویم را نمیخواهم. این حرف به گوش پسرعمویش میرسد و پس از ازدواج در تمام مدت قصد انتقام داشته و میگفته چرا و با چه جرأتی در حضور دیگران گفته بودی من را نمیخواهی، تو میخواستی من را کوچک کنی من هم انتقام خواهم گرفت
این فرد که با خانواده غزل آشنایی دارد و در جریان بازگرداندن او از ترکیه به ایران بوده گفت که به دلیل اختلافات بسیاری که غزل با شوهرش داشته و چندین بار مورد ضرب و شتم قرار گرفته بوده، بارها از پدرش تقاضا میکرده که طلاق او را بگیرد. در نهایت وقتی از طرف خانوادهاش مورد حمایت قرار نمیگیرد فرار میکند. از طریق اینستاگرام با مردی اهل سوریه که ساکن مرسین ترکیه بوده آشنا میشود. آن مرد وقتی متوجه میشود که غزل طلا دارد، او را به ترکیه میکشاند. مرد سوری پس از رسیدن به هدفش با غزل بدرفتاری میکند و با خانوادهٔ وی به منظور اخاذی تماس میگیرد و ۵۰۰۰ دلار از آنان طلب میکند تا مونا (غزل) را آزاد کند. خانوادهٔ غزل شماره حساب آن مرد را میگیرند و پروندهای در اینترپل برایش تشکیل میدهند. مرد دستگیر میشود و غزل به کمپ نگهداری از کودکان سپرده میشود. پس از آن پدر و عموی غزل حیدری به ترکیه میروند. طبق گفتهٔ غزل او وقتی با پدرش روبرو میشود احساس امنیت میکند و با تضمین پدر مبنی بر محافظت از او، به ایران بازمیگردد
چند روز پس از بازگشت او به خانه، شوهر و برادر شوهرش دست و پایش را بستند و سرش را بریدند
۱۶
بهمن ۱۴۰۰، برادر سجاد حیدری، پیکرِ بیسرِ غزل را در پتو پیچید و در منطقهای دیگر رها کرد. سجاد حیدری شوهر غزل با لباس سیاهرنگ در حالیکه در یک دست قمه داشت و در دست دیگرش سر بریدهٔ همسرش، در میدان کسایی شهر اهواز قدم زد
دادستان اهواز در رابطه با قتل غزل، از بازداشت همسر و برادر همسر او خبر داد و گفت: «این خانم جوان به کشور ترکیه فرار کرده و از آنجا یکسری تصاویر را برای همسر خود ارسال کرده بود که این تصاویر سبب تحریک احساسات همسر وی شدهاست
پدر غزل حیدری گفت: «هیچ اجباری در ازدواج دخترم وجود نداشت و اتفاقاً شوهرش بهترین زندگی را برای وی فراهم کرده بود، دعوای زن و شوهری بین آنها پیش میآمد و گاهی به خانهٔ ما به حالت قهر میآمد اما در حد دو سه روز بود و بعد سر خانه و زندگی اش برمیگشت. شما میدانید این دعواها بین زن و شوهر طبیعی است و تا کنون غزل تقاضایی برای طلاق نکرده بود
پدر غزل در مورد دیدار با دخترش در ترکیه گفت: «من دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم سرزنشش کردم که چرا اینکار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به اشتباه خودش اعتراف کرد. جریان ترکیه آمدنش را که سؤال کردم غزل تعریف کرد: شبی که خانه را ترک کردم من را در تهران تحویل سه نفر دادند که ایرانی بودند که دو نفر آنها من را مورد اذیت و آزار قرار دادند او گفت یک شب در تهران مانده و بعد از مرز خوی خارج شدهاست
او این افرد را قاچاقچیهایی معرفی میکند که(مرد سوری) به آنها پول پرداخت کرده بود. وی اظهار میدارد که مرد سوری از ترس دولت ترکیه غزل را عقد کرده و برایش عروسی گرفته بود. به گفتهٔ پدر غزل، مرد سوری از طریق ارسال عکس برای خانواده و همسر غزل آنها را عصبی میکرد و به سجاد (همسر غزل) میگفت: «یادت هست یک ماه ارتباط بین شما و زنت خراب شد من به غزل گفته بودم با تو اینطور رفتار کند، یا من به غزل گفتم بچه را سقط کند یادت هست غزل در را به روی تو قفل کرد! من بهش گفتم این کار را بکند
پدر غزل میافزاید: «دو مرتبه با وعده اینکه اگر فلان مبلغ را واریز کنید دختر شما برمیگردانم ما هم که دستمان به هیچ جا بند نبود اعتماد کردیم و یکبار ۱۵۰ میلیون تومان و بار دیگر ۱۶ میلیون تومان برای وی واریز کردیم اما غزل را بازنگرداند....
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔴 لینک سابسکرایب:
@jenayigram
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️جزییات پرونده وحید مرادی:جزییات پرونده جنایی وحید مرادی و قتل ...
📽️درددل مرگبار:پرونده جنایی درد دل مرگبار که به قتل ...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:پرونده جنایی تنها قاتل زن سریالی ایرا...
📽️خفاش شب:پرونده جنایی خفاش شب غلامرضا خوشرو |ق...
📽️ دستگیری زورگیر اتوبان نیایش:دستگیری زورگیر اتوبان نیایش | فیلم دس...
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
#داستان_واقعی
#پرونده_جنایی
#غزل_حیدری
همه توضیحات ...