قرائتی / نقش پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، در پیدایش فرهنگ اسلامی 23 آبان 98

درسهایی از قرآن
درسهایی از قرآن
موضوع: نقش پیامبر اکرم ص، در پیدایش فرهنگ اسلامی1- نیاز عقل به وحی الهی2- نقش دین در فقرزدایی3- نقش نیّت در ارزش کار ...
موضوع: نقش پیامبر اکرم ص، در پیدایش فرهنگ اسلامی
1- نیاز عقل به وحی الهی
2- نقش دین در فقرزدایی
3- نقش نیّت در ارزش کارها
4- آخربین باشیم، نه آخوربین
5- نقش پیامبر اکرم در رحمت و مغفرت الهی
6- نقش والدین در تربیت دینی فرزندان
7- حلال و حرام، بر اساس صلاح و فساد انسان
8- رشد اخلاقی و معنوی جامعه، در گرو پیروی از پیامبران

دانلود صوت برنامه:
http://gharaati.ir/pic/sound/darsha/9...

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحث را عزیزان به مناسبت میلاد پیغمبر اسلام و امام صادق(ع) گوش می‌دهند، مأموریت‌های پیغمبر، نقش پیغمبر چیست؟ اول اینکه ما نیاز به پیغمبر داریم یا نه؟ اگر کسی گفت: من خودم عقل دارم. نیاز به پیغمبر ندارم. به او می‌گوییم: عقل داری اما عقلت کوچک است. می‌گوید: چرا کوچک است؟ می‌گویم: به دلیل اینکه پشیمان می‌شود. همین که انسان کار می‌کند و پشیمان می‌شود پیداست عقلش به کارش نمی‌رسد. ما عقل داریم، طلافروش‌ها ترازو دارند ولی ترازوی طلافروش‌ها به درد هندوانه و کاهو نمی‌خورد.
1- نیاز عقل به وحی الهی
ما عقل داریم ولی عقل ما برای زندگی کافی نیست. چرا؟ به دلیل اینکه پشیمان می‌شویم. هر انسانی دهها بار، صدها بار، هزارها بار پشیمان می‌شود. همین که پشیمان می‌شود یعنی چه؟ یعنی کاش نکرده بودیم. یعنی پیداست عقل ما درست تشخیص نداد. فکر کردیم خوب است و حالا فهمیدم بد است. همه آنهایی که بیمار می‌شوند عقلشان نمی‌رسد چه بخورند. یک غذایی می‌خورند و بعد می‌فهمند این غذا به دردشان نمی‌خورد.
تصادفات، بیماری‌ها، پشیمانی‌ها و جنگ و دعواها، تمام طلاق‌ها، اینهایی که طلاق می‌دهند یعنی چه؟ یعنی فکر کردم همسر خوبی است و حالا فهمیدم همسر خوبی نیست. اینکه ما به تعداد آمار طلاق و به تعداد پشیمانی و به تعداد بیماری و به تعداد هریک از ما که دهها و صدها بار پشیمان می‌شویم این نشان می‌دهد که عقل داریم اما عقل ما کافی نیست. حالا اینکه عقل ما کافی نیست نیاز داریم که خدا به ما کمک کند از طریق پیغمبر. نقش مأموریت‌های پیغمبر را اینجا ده بیست مورد نوشتم و یکی یک دقیقه بگویم. اول می‌گوید: «لِتُخْرِجَ‏ النَّاسَ‏ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» (ابراهیم/1) پیغمبر مأمور شد که مردم را از ظلمات به نور دعوت کند. یعنی از جهل به علم، دو سه مورد را من می‌گویم و یکی دو مورد هم شما بگویید. از جهل به علم ببرد، از تفرقه به وحدت ببرد. از جنگ و فتنه به صلح ببرد. از خلافکاری به سمت تقوا ببرد. از شرک به توحید ببرد. این کار پیغمبر است.
2- نقش دین در فقرزدایی
پس اولین کار پیغمبر، [پای تخته] کار انبیاء 1- خروج از ظلمات به نور؛ نمونه‌هایش را گفتیم. 2- فقرزدایی؛ روی کره زمین نباید گرسنه باشد. باید فقیرها سیر شوند. چطور سیر شوند؟ 1- از راه خمس 2- از راه زکات 3- از راه انفاق 4- از راه کفاره؛ مثلاً اگر کسی روزه می‌خورد، می‌گویند: چون روزه خوردی باید شصت گرسنه را سیر کنی. یک کسی قسم خورده، می‌گویند: قسم خوردی و به قسمت عمل نکردی باید به ده برهنه لباس بدهی. یعنی هرکس خلاف کرد یکی از راه‌های جبران خلاف‌ها این است که انسان فقرا را سیر کند و جبران آن خلافش شود. بعضی خلاف‌ها اینطور است. «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ‏ صَدَقَةً» (توبه/103) پیغمبر از مردم صدقه بگیر، مراد زکات است و فقرا را سیر کن. نمی‌گوید: فقرا بیایند بگیرند. می‌گوید: تو دم خانه ببر. «وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ» (بقره/43) آتوا، ایتاء یعنی تو در خانه فقرا ببر. امام به کسی گفت: درآمدها را چه می‌کنی؟ گفت: من پول دارم فقرا که دم خانه می‌آیند به آنها می‌دهم. فرمود: این کار غلط است. نباید فقرا در خانه بیایند، تو باید در خانه فقرا بروی. اگر کسی از صدقه بدش می‌آید به او نگو صدقه است، بگو عیدی است. پرسید از امام به فلانی فقیر است، برای کمک پول می‌دهم، خجالت می‌کشد. خیس عرق می‌شود، نمی‌خواهد صدقه بگیرد. امام فرمود: نگو صدقه است. بگو: عیدی است. سوغاتی است. جایی بودم سوغاتی آوردم. اسم صدقه رویش نگذار که طرف وقتی پول می‌گیرد خجالت نکشد.
شما اگر یک پولی به من بدهی و بگویی: آقای قرائتی این پول صدقه است. من ناراحت می‌شوم و به من برمی‌خورد. اما بگویی: آقا من مسافرت بودم، مثلاً این شیشه‌ی عطر را برای شما سوغاتی آوردم. یا یک هدیه است، یا عیدی است. این مورد دوم، 3- مأمور شده پیغمبرش که عبادت‌هایش خالصانه باشد. کارها برای خدا باشد. از ترس پادشاهان و خلفاء و برای پول و زور و مأموریت نباشد. چون خدا دوست دارد انجام می‌دهم. کار برای خدا باشد. چون کار را که همه دنیا می‌کنند. من یک مثلی دارم بارها این مثل را زدم. مثل لیوان آب، چند رقم آب خوردن داریم. این مثل تکراری است و توجه دارم که ممکن است گفته باشد ولی تکرار کنم.

همه توضیحات ...