داش آکل ۱۳۵۰
خود کاکا هم میدانست که مرد میدان و حریف دانش آکل نیست، چون دو بار از دست او زخم خورده بود و سه چهار بار هم روی سینهاش نشسته بود. بختبرگشته چند شب پیش کاکا رستم میدان را خالی دیده بود و گرد و خاک میکرد. داش آکل مثل اجل معلق سررسید و یک مشت متلک بارش کرده بود، به او گفته بود:
«کاکا، مردت خانه نیست. معلوم میشه که یک بست فور بیشتر کشیدی، خوب شنگلت کرده. میدانی چیه؟ این بیغیرتبازیها، این دونبازیها را کنار بگذار، خودت را زدهای به لاتی، خجالت هم نمیکشی؟ این هم یکجور گدایی است که پیشه خودت کردهای. هر شبه خدا جلو را مردم را میگیری؟ به پوریای ولی قسم اگر دو مرتبه بدمستی کردی، سبیلت را دود میدهم، با برگه همین قمه دو نیمت میکنم.»
آنوقت کاکا رستم دمش را گذاشت روی کولش و رفت، اما کینه داش آکل را به دلش گرفته بود و پی بهانه میگشت تا تلافی بکند.
#صادق_هدایت #مسعود_کیمیایی #بهروز_وثوقی
«کاکا، مردت خانه نیست. معلوم میشه که یک بست فور بیشتر کشیدی، خوب شنگلت کرده. میدانی چیه؟ این بیغیرتبازیها، این دونبازیها را کنار بگذار، خودت را زدهای به لاتی، خجالت هم نمیکشی؟ این هم یکجور گدایی است که پیشه خودت کردهای. هر شبه خدا جلو را مردم را میگیری؟ به پوریای ولی قسم اگر دو مرتبه بدمستی کردی، سبیلت را دود میدهم، با برگه همین قمه دو نیمت میکنم.»
آنوقت کاکا رستم دمش را گذاشت روی کولش و رفت، اما کینه داش آکل را به دلش گرفته بود و پی بهانه میگشت تا تلافی بکند.
#صادق_هدایت #مسعود_کیمیایی #بهروز_وثوقی
همه توضیحات ...