آنچه باید از زندگی آقای داستاننویسی معاصر بدانید، نادر ابراهیمی
#نادر_ابراهيمي در دوران دانشجويي کتاب کوچکی رو با عنوان«قياس الاديان و المذاهب» می نویسه و عجيب اين كه اونقدر هنرمندانه نوشته شده بود كه بعضي از استادان دانشكده باور كردن که این کتابچه، نسخه ای خطی از قرن پنجم هستش.
تا اینکه استادی پیدا میشه و مچ نادر رو می گیره. اون استاد برگشت گفت: «ظاهر قرن پنجمی دارد؛ اما فعلی در آن است که از قرن نهم به بعد، به این صورت به کار رفته است. بنابراین، کتاب مجهول است و اگر باشد، قرن نهمی ست که به تقلید از نثر قرن پنجم نوشته شده.»
نادر درباره اون استاد می گفت: «معرکه بود. من شاگرد کوچک او هم به حساب نمی‌آمدم. عجب تسلطی به مویرگهای #زبان_فارسی داشت!» #ابراهیمی اینطور ادامه می داد: «رها کردم. تقلید را خیلی زود رها کردم...»
نادر ابراهیمی نوشت و نوشت و نوشت. از داستان بلند و کوتاه تا #نمایشنامه و #فیلمنامه و.. همه و همه جزو لیست بلند بالای تجربیاتش محسوب میشه.
اما یک چیز هست که همه آثارش رو به هم وصل می کنه. عشق. در ابتدای کتاب «یک عاشقانه آرام» نوشته بود:
عشق به دیگری حادثه است نه ضرورت.
عشق به وطن ضرورت است نه حادثه.
عشق به خدا ترکیبی ست از ضرورت و حادثه.
تا اینکه استادی پیدا میشه و مچ نادر رو می گیره. اون استاد برگشت گفت: «ظاهر قرن پنجمی دارد؛ اما فعلی در آن است که از قرن نهم به بعد، به این صورت به کار رفته است. بنابراین، کتاب مجهول است و اگر باشد، قرن نهمی ست که به تقلید از نثر قرن پنجم نوشته شده.»
نادر درباره اون استاد می گفت: «معرکه بود. من شاگرد کوچک او هم به حساب نمی‌آمدم. عجب تسلطی به مویرگهای #زبان_فارسی داشت!» #ابراهیمی اینطور ادامه می داد: «رها کردم. تقلید را خیلی زود رها کردم...»
نادر ابراهیمی نوشت و نوشت و نوشت. از داستان بلند و کوتاه تا #نمایشنامه و #فیلمنامه و.. همه و همه جزو لیست بلند بالای تجربیاتش محسوب میشه.
اما یک چیز هست که همه آثارش رو به هم وصل می کنه. عشق. در ابتدای کتاب «یک عاشقانه آرام» نوشته بود:
عشق به دیگری حادثه است نه ضرورت.
عشق به وطن ضرورت است نه حادثه.
عشق به خدا ترکیبی ست از ضرورت و حادثه.
همه توضیحات ...