زندگینامه کارل مارکس : مردی که کمونیسم را پدید آورد

447,833 بازدید
بیشتر
Deep Podcast
Deep Podcast
حمایت اختیاری از دیپ پادکست: ...
حمایت اختیاری از دیپ پادکست:
@deeppodcast

Instagram: Instagram: deep.podcast
Telegram Channel: Https://www.telegram.me/deeppodcast
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
https://www.britannica.com/biography/...
https://www.biography.com/scholar/kar...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کارل مارکس در پنجم ماه مِی سال 1818 در یکی از شهرهای آلمان به اسمِ Trier متولد شد. خانواده سطح بالایی داشت، پدرش ، هاینریک، یک وکیل خبره بود. مادرش ، هِنریتا، از یک خانواده ثروتمند هلندی بود. خانواده مارکس یهودی بودند اما پدرش یک سال قبل از این (کارل) متولد بشه به دین مسیحیت تغییر دین داد. دلیلش هم به هیچ عنوان به باورهای مذهبی بر نمیگشت بلکه برای جلوگیری از قوانین سختی بود که علیه برخی اقلیتهای یهودی اجرا کرده بودند. کارل سومین فرزند از نه فرزند خانواده بود. هنگامیکه در سال 1819 برادرش از دنیا رفت، کارل به بزرگترین فرزند خانواده تبدیل شد.
در دوران کودکی بسیار پر جنب و جوش بود و زیاد خودش رو به خطر می انداخت. تا زمان رفتن به دبیرستان نزد پدرش آموزش دید و بعد هم وارد دبیرستان Trier شد. مدیر مدرسه Hugo Wyttenbach (ویتن باخ) به کارل نوجوان علاقه پیدا کرد و اولین جرقه های علاقه مارکس به فلسفه رو در وجودش شعله ور کرد. (ویتِن باخ) به شاگردانش تفکرات آزادی خواهانه آموزش میداد و همچنین جوانان آزادی خواه رو به عنوان معلم در مدرسه استخدام میکرد. همین باعث شد تا دولت به این مدرسه بد بین بشه و اونجا را مکان نشر تفکرات خطرناک بشناسه.
در سال 1832 میلادی (ویتِن باخ) جرم تشویش افکار عمومی تحت نظر قرار گرفت.
بخش دوم:تحصیل در دانشگاه
کارل در سن هفده سالگی از مدرسه فارغ التحصیل شد. در اکتبر سال 1835 تحصیلات دانشگاهی خودش را در رشته حقوق و در دانشگاه Bonn university  آغاز کرد. در همان ترم اول دانشگاه با چالش های بسیار زیادی روبرو شد. یک سال بعد به عضویت یک گروه شعر در آمد که از افراطی های سیاسی بودند و پلیس آنها رو تحت نظر داشت. ساعات بسیار زیادی رو در میخانه میگذرودند و خودِ (مارکس) گاهی اوقات به قدری مست میکرد که نمیتونست بر روی درسهاش تمرکز کنه. یکبار هم به دلیل مستی در ملا عام دستگیر شد. پس از اینکه یک سال تمام نتونست در دانشگاهِ بُن کاری از پیش ببره، پدرش اون رو به دانشگاه بِرلین برد که دانشگاه گرونتر و سطح بالاتری بود و از پسرش خواست که این بار در درس هایش سختکوش تر باشه. تابستان قبل از آغاز تحصیل در دانشگاهِ برلین، کارل به خانه پدریش در Trier  بازگشت. در این دوران رابطه عاشقانه‌ای با یک زن جوان آغاز کرد، زنی به اسمِ Jenny Von Westphalen که از کودکی این زن را میشناخت. پیش از رفتن به دانشگاه در ماه اکتبر ، کارل با این دختر نامزد کرد.
اقامت در دانشگاه برلین ، باعث شده بود تا مارکس به درس اهمیت بیشتری بده. از خوشگذرونی های شبانه دست کشیده بود و به عضویت چند گروه فلسفه در آمده بود. علاقه شدیدی به تفکرات فیلسوف آلمانی Georg Whilhelm Friedrich Hegel پیدا کرده بود. علاقه کارل به تحصیلات آکادمیک در ماه می 1838 بسیار کمرنگ شد زیرا در این سال پدرش رو از دست داد. مارکس به شدت به پدرش علاقه داشت و این مرگ یک بحران بزرگ در زندگی شخصی‌اش بود. پدر او تمام قد از کارل حمایت مالی میکرد و از دست دادن پدر شرایط مالی بسیار سختی رو هم برای فرزندش ایجاد کرده بود. این قضیه برای خانواده westphalen، خانواده نامزدش، هم یک بحران بود چون اونها میدونستند کارل توانایی ساخت یک زندگی درخور برای دختر جوانشون رو نداره. اما این زوج جوان همچنان با هم در ارتباط بودند با اینکه فاصله شون دور بود و ارتباط برقرار کردن در اون دوران بسیار سخت بود.
بخش سوم: تمرکز بر روی فلسفه

پس از مرگ پدر، مارکس رشته تحصیلی‌اش رو از حقوق به فلسفه تغییر داد. هدفش این بود که با نمره عالی از دانشگاه فارق التحصیل بشه و یک کرسی استاد دانشگاهی رو در رشته فلسفه به دست بیاره. برای اینکه هزینه تحصیلش رو تامین کنه به عنوان روزنامه‌گار کارش رو آغاز کرد. در یک روزنامه بسیار جنجالی فعالیش رو آغاز کرد به اسمِ Rhineland News  . این روزنامه شدیدا مخالف حاکمیت پادشاهیِ پروس بر منطقه راینلند بود. در اکتبر 1842 میلادی کارل مارکس به مقام سردبیری روزنامه رسید. در همین دوران بود که مارکس شروع به نوشتن در مورد کمونیسم کرد و هرآنچیزی که یک حکومت کمونیستی به اون نیاز داشت. اما در زمنیه انتقاد از پادشاهی روسیه تزار نیکلای اول بسیار تند روی کرد. مقامات پادشاهی پروس وارد گود شدند و درِ دفتر روزنامه تخته کردند. در این دوران کارل مارکس یک روزنامه‌نگار بیکار شده بود. اما با اینکه بیکار و بی پول بود در ماه ژوئن 1843 میلادی با جِنی ازدواج کرد.
مراسم ازدواج در یک کلیسای پروتستان برگزار شد، و اعضای هر دو خانواده شرکت داشتند. این درحالی بود که اعضای خانواده وِستفالن، یعنی خانواده همسرش، اعتقاد داشتند این دختر داره با فردی پایین تر از سطح خودش ازدواج میکنه.

00:00 معرفی
02:47 تحصیل در دانشگاه
06:52 تمرکز بر فلسفه
09:19 زندگی در فرانسه
15:09 زندگی در بلژیک
19:57 روزهای سخت
22:56 زندگی در انگلستان
28:23 جنگ داخلی آمریکا
32:03 سرمایه، نقد اقتصاد سیاسی
35:31 مرگ و میراث

همه توضیحات ...