تنهايي پرهياهو |اثر بهومیل هرابال | بهومیل هرابال | ترجمه پرویز دوایی | راوی: ساره مولایی h,HD F,T

Ghasem gharehdaghi
Ghasem gharehdaghi
53 بار بازدید - پارسال - نام کتاب :
نام کتاب : #تنهایی_پرهیاهو

نویسنده : #بهومیل_هرابال

مترجم پرویز دوایی

ناشر : کتاب روشن
چاپ اول : 1383
راوی : ساره مولایی
ویرایش: قاسم قره داغی
تاریخ تولید : تابستان 1396
تهیه شده در مجله اینترنتی آوای بوف
تعداد صفحات : ۱۳۱ صفحه

#ادبیات_خارجی


درباره کتاب
بهومیل هرابال نویسنده چک‌تبار، تنهایی پرهیاهو (Too Loud a. Solitude) را بین سال‌های ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۶ نوشت. در آن سال‌ها او ممنوع القلم بود، به همین‌خاطر علاقه‌مندان کتابش را در سال ۱۹۷۷ به صورت زیرزمینی چاپ و پخش کردند. تنهایی پرهیاهو در سال ۱۹۸۰ در خارج منتشر شد و بالاخره در کشور چک برای اولین بار در سال ۱۹۸۹ به بازار آمد. این داستان با نام تنهایی پرهیاهو در سال ۱۳۸۳ توسط پرویز دوایی از زبان چک به زبان فارسی برگردانده شد و پس از آن بارها تجدید چاپ شد. انتشارات پارس کتاب چاپ شانزدهم آن را در سال ۹۶ منتشر کرده است. پس از آن مترجمان دیگری دست به ترجمه زدند که دوایی کار آن‌ها را رونویسی ناشیانه از ترجمه خودش می‌داند.

مترجم به متن اصلی وفادار بوده و نثر نویسنده دستکاری نشده است با این حال در بخش‌هایی که راوی از رابطه‌اش با معدود زنان گفته با سانسور مواجه شده است، مترجم اجباراً سه نقطه گذاشته است؛ به دلیل کلیدی نبودن مطلب، می‌توان از این بخش‌ها چشم پوشید. تصویر روی جلد کتاب اثری از یوزف ییرا نقاش معاصر چک است.

داستان در هشت فصل نوشته شده است و در هر فصل چندبار جمله «سی و پنج سال زیر دستگاه پرس هیدرولیک کاغذ باطله روی هم کوبیدم.» یا جملات مشابه تکرار می‌شود. راوی داستان اول شخص مفرد است. حین تعریف کردن اتفاقاتی که در زمان حال برایش پیش می‌آید، به خاطرات گذشته نیز برمی‌گردد. هرکدام را در چند خط توضیح می‌دهد و از آن می‌گذرد. دختری که دوستش داشته، او را تنها گذاشته‌ و اکنون با مردان زیادی مراوده دارد، مادرش و دایی‌اش: دایی‌اش خاکستر مادر هانتا را پس از مرگ به کرت ترب می‌پاشد و همه از آن ترب‌ها می‌خورند. دایی که سوزنبان بازنشسته است، در تنهایی می‌میرد و جسدش آنقدر روی زمین می‌ماند که متعفن و بدبو می‌شود. شخصیت دیگر یک دختر کولی است که چند روزی با هانتا زندگی می‌کند. او فقط به یک غذای گرم و جای خواب راضی بوده اما ناگهان ناپدید و در کوره‌های آدم‌سوزی نازی‌ها گرفتار می‌شود.

یک لایه از داستان زندگی شخصیت اصلی داستان و لایه دیگر افکار و جهان‌بینی اوست که بر اثر معاشرت با کتاب‌ها به‌دست آورده است. «حالا می‌فهمیدم که رمبو حق داشت که گفت: «جنگ روح همان‌قدر وحشتناک است که جنگ مسلحانه»؛ حالا مفهوم واقعی این کلام بی‌رحمانه مسیح را درمی‌یافتم که «برایتان صلح نیاورده‌ام، شمشیر آورده‌ام.» با دیدار از زیرزمین‌ها و اطلاع از وضع فاضلاب‌ها به خودم تسکین می‌دادم. منی که خلاف اراده‌ام و ناخودآگاه دانش آموخته‌ام، همیشه از این کلام هگل حیرت می‌کردم که می‌گفت: «تن‌ها چیزی که در جهان جای هراس دارد، وضعیت متحجر است، وضع بی‌تحرک احتضار، و تنها چیزی که ارزش شادمانی دارد وضعی است که در آن نه تنها فرد، که کل جامعه، در حال مبارزه‌ای مدام، برای توجیه خویش است، مبارزه‌ای که به وساطت آن جامعه بتواند جوان شود و به اشکال زندگی جدیدی دست یابد.» کانت در کتاب «تئوری آسمان‌ها» می‌گوید: «در سکوت شبانه، سکوت مطلق شبانه، وقتی که حواس انسان آرام گرفته است، روحی جاودان، به نام زبانی بی‌نام با انسان از چیزهایی، از اندیشه‌هایی سخن می‌گوید که می‌فهمی، ولی نمی‌توانی وصف کنی.»

او همچنین در چند جای کتاب بر عاطفه نداشتن آسمان و زمین تأکید می‌کند. «نه! نه در آسمان‌ها نشانی از رأفت و عطوفت وجود دارد، نه در زندگی بالای سر و نه زیر پای ما و نه در درون من…» و این‌ها تلفیقی از مقابله تعالیم مسیح و فلاسفه و اندیشمندان و اثرات کتاب‌خوان بودن است.
پارسال در تاریخ 1402/02/03 منتشر شده است.
53 بـار بازدید شده
... بیشتر