تاریخ تمدن قسمت ۱۰۲ آزمایشهایی در سوسیالیسم افتخار سلسلة تانگ

Shahnam Golshany
Shahnam Golshany
156 بار بازدید - 4 سال پیش - آزمایشهایی در سوسیالیسمافتخار سلسلة تانگآزمایشهایی
آزمایشهایی در سوسیالیسم

افتخار سلسلة تانگ



آزمایشهایی در سوسیالیسم



مرگ شی هوانگ تی، مانند مرگِ هر سلطان خودکامِ دیگر، اغتشاشاتی در پی داشت. براستی تنها یک فردِ جاوید می تواند واقعاً قدرت را انحصار کند! پسرِ شی هوانگ تی، وزیرِ پدر،" لی سو" را کشت. پس، مردم بر او شوریدند و به هلاکتش رسانیدند و، پنج سال پس از مرگِ بنیادگذارِ دودمانِ چین، به آن پایان دادند. امیرانِ رقیب، حکومتهایی مستقل برپا کردند، و بارِ دیگر بی نظمی پدید آمد. سپس راهزنی زرنگ، به نام کائوتسو، تاج و تخت را ربود و حکومتِ چهارصد سالة سلسلة هان را، که چند بار دچارِ وقفه شد و پایتختِ آن تغییر کرد، استوار گردانید.(. پایتختِ دودمانِ هانِ باختری، (206 ق م-24 میلادی) لویانگ، یعنی شهرِ کنونیِ هونان فو بود، و پایتخت دودمانِ هانِ خاوری، (24-221 میلادی) چانگان، یعنی شهرِ کنونیِ سیان فو بود. چینیان هنوز خود را «فرزندان هان» می نامند. ) "ون تی" (179 – 57 ق م) آزادیِ گفتن و نوشتن را به مردم باز داد و فرمانِ شی هوانگ تی را، که به موجبِ آن انتقاد از حکومت ممنوع بود، بی اعتبار ساخت؛ سیاستی صلحدوستانه پیش گرفت و رسم کرد که سرداران، خصم را با تقدیمِ هدایا شکست دهند!



بزرگترین امپراطورِ هان، وو تی بود، که در مدتی بیش از نیم قرن (140 – 87 ق م) بربرهای مهاجم را پس راند و سلطة چین را به کره و منچوری و آنام و هندوچین و ترکستان رسانید. وسعتی که برای چین می شناسیم، از این زمان، تحقق یافت. وو تی شیوة سوسیالیسم (جامعه گرایی) را مورد آزمایش قرار داد، به این معنی که مالکیتِ منابعِ طبیعی را از آنِ دولت دانست تا دستهای خصوصی نتوانند «ثروتهای کوهها و دریاها را، منحصراً، مطابقِ مصلحتِ خود به کار برند و دارا شوند و طبقاتِ پایین را زیر دستِ خود سازند.» همچنین، تولیدِ نمک و آهن و تهیه و فروشِ نوشابه های تخمیری را در انحصارِ دولت در آورد. معاصرِ او، سوماچی ین، خبر می دهد که وی دستگاهی برای حمل و مبادلة کالا به وجود آورد و، برای جلوگیری از تغییرِ سریعِ قیمتها، تجارت را زیرِ نظارت گرفت تا قدرتِ دلالان و سفته بازان، «کسانی که به نسیه می خرند و وام می گیرند، آنان که می خرند و در شهرها انبار می کنند، آنان که همه نوع کالا را روی هم می ریزند»، از میان برود. کارگرانِ دولتی وسایلِ حملِ کالاها را برای سراسرِ خطة شاهنشاهی فراهم می آوردند. حکومت، کالاهای اضافی را ذخیره می کرد، و هرگاه قیمتها با سرعتِ زیاد بالا می رفت، دست به فروش کالا می زد، و هنگامی که قیمتها پایین می آمد، به خرید کالا می پرداخت. سوما چی ین می گوید : به این طریق، «بازرگانانِ توانگر و کاسبانِ فراخدست از سودهای هنگفت محروم شدند، ... و قیمتها در سراسرِ شاهنشاهی انتظام یافت.»





هر کس موظف بود که میزانِ درآمدِ خود را به حکومت خبر دهد و پنج درصدِ آن را به نامِ مالیات، تسلیم کند. برای آنکه خریداری و مصرفِ کالاها آسان صورت گیرد، امپراطور، با ضربِ مسکوکاتی از نقرة آمیخته با قلع، بر حجمِ پولِ رایج افزود. به امرِ او، دولت برای میلیونها بیکاری که در مؤسساتِ صنعتیِ خصوصی راهی نداشتند، کار ایجاد کرد، رویِ رودهای چین پلهای فراوان ساخت و برای پیوستن رودها و آبیاری کشتزارها تُرعه های بسیار کند. گرانت می گوید: «وضعی انقلابی بود. اگر امپراطور "وو" هم روحی انقلابی داشت، می توانست از آن وضع سود جوید و به دولتِ چین نظامِ اجتماعیِ تازه ای بخشد. ... اما امپراطور، تنها متوجه حَوایجِ آنی بود. چنین به نظر می رسد که وی از عُمالِ خود تنها استفاده ای موقت می کرد، و به محضِ آنکه از آنان ملول می شد، به کنارشان می زد؛ همچنین افرادِ جدید را، چون به قدرت می رسیدند، قربانی می کرد. بی آرامیِ سلطانِ مستبد و کوته بینیِ قانون گذارانِ امپراطوری سبب شد که چین این مَجالِ شگرف را از کف دهد و به صورتِ دولتی یگانه و منظم در نیاید.»



نظمِ نو چندگاهی بخوبی پیش رفت: کالاهای بازرگانی افزایش و تنوع یافت. بر دامنة مبادلات افزوده شد، و چین، در عرصة تجارت، به مللِ دور افتادة خاورِ نزدیک پیوند خورد. پایتخت، لویانگ، از حیثِ جمعیت و ثروت ترقی کرد، و خزانه های حکومت از پولِ مالیات مالامال شد. علم و شعر به راهِ تکامل افتاد، و سفالگریِ چینی با زیبایی پیوند خورد. در کتابخانة سلطنتی 3123 جلد دربارة آثارِ کلاسیک، 2705 جلد در فلسفه، 1318 جلد دربارة شعر، 2568 جلد دربارة ریاضیات، 868 جلد دربارة پزشکی، و 790 جلد کتاب دربارة جنگ وجود داشت. تنها کسانی به مقاماتِ حکومتی گمارده می شدند که از عهدة امتحاناتِ مخصوص بر می آمدند، ولی هر کس می توانست در این امتحانات شرکت کند. چین هیچ گاه تا آن پایه پیشرفت نکرده بود.



اما این آزمایشِ تهور آمیز بر اثرِ نکبتهای طبیعی و مفاسدِ بشری قطع شد. سیلها و خشکسالیها قیمتها را از نظارتِ حکومت خارج ساخت. مردم، که از گرانیِ هزینة خوراک و پوشاک به زحمت افتادند، نغمة بازگشت به گذشته را، که بر اثرِ مرورِ زمان زیبا می نمود، ساز کردند و خواستار شدند که مبتکرِ نظمِ جدید، زنده، در آبِ جوشان افکنده شود. سوداگران اعتراض نمودند که دخالتِ حکومت مانعِ ابتکار و رقابتِ سالم است، و سپس از پرداختِ مالیاتهای سنگینی که برای آزمایشهای حکومت لازم بود، اِستنکاف ورزیدند. زنان به دادگاهها راه یافتند، صاحبانِ مقام را تحتِ تأثیرِ خود قرار دادند و بر مفاسدی که پس از مرگِ امپراطور دامنه دار شد، افزودند. جاعلان چنان با مهارت به جعلِ مسکوکاتِ جدید پرداختند که حکومت ناچار از جمع کردنِ آنها شد. کارفرمایانِ تازه ای پدید آمدند و استثمارِ ضعفا را از سر گرفتند. مدتِ یک قرن اصلاحات وو تی فراموش شد یا موردِ لعن و طعن قرار گرفت.
4 سال پیش در تاریخ 1399/07/19 منتشر شده است.
156 بـار بازدید شده
... بیشتر