...بابام روی تخت منتظرم نشسته بود...#داستان#پادکست#داستان_واقعی#dastan

رادیو صدا داستان
رادیو صدا داستان
. ...
.#داستان #پادکست #داستان_واقعی #عروس  #dastan


داستان واقعی:هر شب جلو چشم زنش منو......

شوهرم جلوی پام زانو زد و قاضی هم... #...

شوهرم فقط با بوی...اون زن...#داستان #...

بابام اون شب بلایی سرم آورد که...#داس...

هربار با یه پزشک بودم و رو تخت مطبشون...

نصف شب داداشم اومد سراغم...#داستان#پا...

صدای آه ونا...شوهرم میومداما خودش نبو...
زنداداشم تا کمرخم شدو شوهرم داشت...#د...

دخترمو پاره کرده بودو اون از شدت درد....

پسرش پرید روی منو از پشت...#داستان#پا...

پرستاری که هر شب... تا اینکه از شدت.....

شوهرم و صابخونه باهم ازم میخاستن...تو...

پدرم زندان بود و مادرم هرشب با اون مر...

با شوهرمو هووم سه تایی با هم...میکردی...

شب تولدم خودشو دوستاش با هم...#داستان...

مدیر 60 ساله م ازم خواست براش...#داست...

دختر شهرستانی متاهلی که با وجود شوهر ...

جاریم رو پاهای شوهرم نشسته بودو...#دا...

توسرویس صدای آه و نا...ازدیدنشون تو و...
❤❤❤❤

سلام عزیزای دلم🥰
با سابسکرایب_لایک وکامنت حمایت کنید ممنونم ازتون❤🙋🏻‍♀️
لایک لایک لایک و کامنت و شیر از شما
سپاس و قدر دانی از ما😍❤


داستان واقعی
عشق
ازدواج
خیانت
داستان خیانت
پادکست
داستان های فارسی جدید
داستان های فارسی
داستان واقعی عاشقانه
داستان عاشقی
داستان زندگی
داستان
پادکست داستان صوتی
پادکست داستان فارسی
پادکست داستان
داستان های پنهانی
داستان انگیزشی
داستان انگیزشی کوتاه
داستان انگیزشی موفقیت
داستان کوتاه
داستان واقعی جنایی
داستان ترسناک
رمان صوتی فارسی
رمان صوتی عاشقانه
کتاب صوتی
مشاوره
داستان شیرین
داستان عبرت آموز
حکایت
داستان جالب
تجربه
مشاوره ازدواج
شعر عاشقانه
شاعرانه
عشق
شعر
رادیو صدا داستان
رادیو داستان
رادیوصدا

Radio seda dastan

همه توضیحات ...