پنج ترانه قدیمی از بهمن علاالدین (مسعود بختیاری)

Baghe Seda  باغ صدا
Baghe Seda باغ صدا
پنج ترانه قدیمی از بهمن علاالدین (مسعود بختیاری)آهنگساز: بهمن علاالدینترانه‌سرا: سیروس احمدی‌فرتنظیم‌کننده: منصور قن ...
پنج ترانه قدیمی از بهمن علاالدین (مسعود بختیاری)
آهنگساز: بهمن علاالدین
ترانه‌سرا: سیروس احمدی‌فر
تنظیم‌کننده: منصور قنادپور

باغ سبز دل 00:00
قصه‌ی دوستت دارم 04:35
غم شیرین 10:56
باغ ستاره‌ها 13:46
نوازش تو 18:22

متن ترانه اول:
دل دیگه این بهارو نمی‌خواد
شادی روزگارو نمی‌خواد
من نمی‌دونم از باغ چشمات
اون چه دیده كه این بهارو نمی‌خواد

باغ سبز دل از غصه زرده
جام دل دیگه لبریز درده
خنده از من گریزونه دیگه
مونسم اشک گرمه و آه سرده

تو با اون همه پاكی آسمونی
تو با اون صفا، اون همه مهربونی
منو با یه دنیا غمت جا گذاشتی
روی اون همه خوبیای خدایی چرا پا گذاشتی
آسمونِ دل سرد و خاموشه بی تو
با غم و تنهایی هم‌آغوشه بی تو

دل دیگه این بهارو نمی‌خواد
شادی روزگارو نمی‌خواد
من نمی‌دونم از باغ چشمات
اون چه دیده كه این بهارو نمی‌خواد

متن ترانه دوم:
دلامون سیاه شدن، برای هم تنگ نمی‌شن
مثل آسمون دیگه زلال و یکرنگ نمی‌شن
اون‌که گفت مهربونی تا دنیا دنیاست می‌مونه
راست می‌گفت، گمون می‌کرد دلامون از سنگ نمی‌شن

دل تو امروزیه، قصه‌ی دوست داشتنو باور نداره
دل من قدیمیه، عاشق عشقیه که آخر نداره

روزگاری آدما مثل فرشته پاک بودن
دلا اون روزا برای همدیگه هلاک بودن
قصه.ی “داش آکلو” بخون بخون تا بدونی
عاشقای قدیمی عاشق سینه چاک بودن

قصه‌ی دوستت دارم رو تو می‌گی پوشالیه
دل من اما از این ناباوری‌ها خالیه
تو داری غریبه می‌شی با من و نمی‌دونی
که میون غربت غم‌ها دلم چه حالیه

دل تو امروزیه گلای کاغذی می‌خواد
دل من قدیمیه این گلا رو می‌ده به باد

متن ترانه سوم:
در این دنیا هر که را دیدم
درون سینه غمی دارد
در این میان با غم عشقت
دل من هم عالمی دارد
خداوندا جاودان‌تر کن
برای دل این غم شیرین
دلی که شد آشنا با غم
نمی‌یابد تا ابد تسکین

چون به گوش جان بشنوی نوای دلم
می‌بری ناگه از همه صفای دلم
ندارم من اختیار دل
گشته‌ام تنها غمگسار دل
آه از غم بی‌شمار دل
وای بر من و روزگار دل وای

متن ترانه چهارم:
باغ ستاره‌ها رو توی چشات می‌بینم
شکفتن گلا رو با خنده‌هات می‌بینم
با یه گل و دو تا گل اگه بهار نمیشه
چرا تو همه حرفات بهاریه همیشه

تو شور عاشقانه‌ی تموم شعرای منی
تا همیشه بهانه‌ی امروز و فردای منی
تو روزگار منو از خوبی‌ها آباد می‌کنی
از قفس تنها بودن دلمو آزاد می‌کنی
وقتی به اون چشما نگاه می‌کنم
دل رو تو این دریا رها می‌کنم
قصه‌ی دوست داشتنو باور بکن
گل‌های تنهاییمو پرپر بکن

متن ترانه پنجم:
شب ستاره‌باران شد
آسمان چراغان شد
یاد چشمه‌ی چشم مهربانت
در کویر یادم دوباره جوشید

کی دلم پریشان بود
یا تهی ز ایمان بود
آه از این زمانه که بر دل من
رخت غصه را ظالمانه پوشید

تا که من دگر از نوازش تو بی‌نصیبم
قصه‌ی به غربت نوشته‌ی مردی غریبم
لحظه‌هایم اکنون بی‌بهانه مانده
دست تیره‌گی‌ها بر شبم نشانده

سر زده گل غم ز باغ دلم
لاله گریه کند به داغ دلم
کی گل سپیده شکوفد به شبم
کی نسیم خنده بوزد به لبم

اگر چه غیر از غم نشد در این عالم نثار عشقم
ای از تو من آباد نثار چشمت باد بهار عشقم
کی گل سپیده شکوفد به شبم
کی نسیم خنده بوزد به لبم

همه توضیحات ...