راز جنایات سیاه خوفناک با جزئیات باور نکردنی و ترسناک ... | پرونده جنایی ایرانی

13,114 بازدید
بیشتر
JenayiGRAM
JenayiGRAM
راز جنایات سیاه خوفناک با جزئیات باور نکردنی و ترسناک ... | پرونده جنایی ایرانیدومه خرداد ماهه ساله ۹۴گزارش مرگه ...
راز جنایات سیاه خوفناک با جزئیات باور نکردنی و ترسناک ... | پرونده جنایی ایرانی


دومه خرداد ماهه ساله ۹۴
گزارش مرگه مشکوکه راحله ی ۲۴ ساله داخله استخره یه خونه ی ویلایی به مامورایه پلیس اعلام شد

با اعلامه این خبر
به سرعت مامورایه پلیس راهیه این خونه ی ویلایه تویه منطقه ی لواسونه تهران شدن


وقتی اولین واحدایه پلیس به آدرسه اعلام شده رسیدن
نیروهایه اورژانس تویه محل حضور داشتنو مرگه مشکوکه این زنو تایید میکردن

نیروهایه اورژانس که خودشون با پلیس تماس گرفته بودن میگفتن
زمانی که به محله حادثه رسیدن
به جسده این زن مواجه شدن که مشخص بود در اثر خفگی تویه آبه استخرجونشو از دست داده

ازونجایی که رویه تنو بدنه این زن جایه خراشو کبودی وجود داشته مرگش مشکوک به نظر میرسیده و موضوعو به مامورایه پلیس اعلام کرده بودن

خیلی زود اکیپه جنایی به همراه بازپرسه جناییه تهران به محله حادثه رسیدنو تحقیقات شروع شد

همسره این راحله ی ۲۴ ساله که تویه محل حضور داشت
به عنوانه اولین نفر هدفه تحقیق قرار گرفتو گفت

ما به عنوانه سرایدار تویه این خونه زندگی میکنیم
با همسرم کارایه این خونه رو انجام میدیمو زمانایی که کار کمه من میرم از خونه بیرون تا با ماشین کار کنم

امروزم از خونه رفته بودم بیرون تا با ماشین کار کنم

وقتی برگشتم خونه
دیدم همسرم نیستو فقط مادر خانوممو دختره ۹ سالم خونن

چن دیقه بعدشم همسرم رسید خونه

میگفت رفته بوده خریده لباس

لباسایی که خریده بودو نشونم داد

بعده ۱ ساعتم مادر خانومم رفت

بعده رفتنه مادرش
راحله مشغوله پختنه غذا شد

غذا که حاضر شد
چون من خیلی خسته بودم سریع غذامو خوردم
راحلم گفت میخواد بره تویه استخر شنا کنه و بعدش میاد غذا میخوره

منم غذامو خوردمو رفتم خوابیدم

چن ساعتی که گذشت
ساعت نزدیکایه ۲ شب بود از خواب بیدار شدمو دیدم همسرم هنوز نیومده بخوابه

نگران شدمو پاشدم رفتم خونه رو چک کردم
راحله توو خونه نبود

رفتم توو استخرو دیدم راحله رویه آب بی حرکت افتاده

سریع از آب کشیدمش بیرون
دیدم نفس نمیکشه

سریع با اورژانس تماس گرفتم

وقتی نیروهایه اورژانسم اومدن گفتن راحله در اثره خفگی جونشو از دست داده


بعده تموم شدنه گفته هایه احمد همسره راحله

پزشکه تیمه جنایی که مشغوله بررسیه جسد بود اعلام کرد
از زمانه مرگه این زن حدوده ۵ ساعت میگذره

با آثاره کبودیو خراشاییم که روی بدنش وجود داره مشخصه این زن به مرگه طبیعی نمرده

ولی جسد باید توویه پزشکیه قانونی مورده بررسی قرار بگیره تا علته مرگش دقیق بررسی شه


بعده تموم شدنه صحبتایه پزشکه تیمه جنایی
به خاطره مشکوک بودنه موضوع
احمدم به اداره ی آگاهی منتقل شد تا اونجا تحقیقاته بیشتری ازش صورت بگیره

احمد وقتی به اداره ی آگاهی منتقل شدو پشته میزه بازجویی نشست
بازم همون حرفایه قبلیشو تکرار میکردو میگفت زمانی راحیه رو دیده که دیگه کار از کار گذشته بوده و جونشو از دست داده بوده


بعده این گفته هایه احمد
دختره ۹ سالشون به اداره ی آگاهی دعوت شد تا تحقیقات ازین دخترم انجام بشه و هرچی که میدونه رو به مامورایه پلیس بگه

این دختر میگفت
شبه حادثه بعده از رفتنه مادربزرگم
پدرو مادرم باهم دعواشون شد

دعواشونم تویه همون استخر بود

صدایه دعواشون که شدید شد
پدرم منو برد تویه اتاقو درو روم قفل کرد

بعده چن دیقه که صدایه دعوا قطع شد
پدرم اومد داخله خونه و گفت بیا شام بخوریم مادرت فعلا غذا نمیخوره

غذا رو که خوردیم رختخواب انداختیمو خوابیدیم
ولی نصفه شب پدرم پاشد دوبار رفت سمته استخر
بعدشم اورژانسو نیروهایه پلیس اومدن

با این گفته هایه دختره این زوج
احمد دوباره هدفه بازجویی قرار گرفت
چرا که مشخص بود داره یه چیزیو مخفی میکنه

بلخره با شروعه بازجوییایه فنی
احمد شروع به گفتنه ماجرا کردو به قتله همسرش راحله اعتراف کرد

احمد میگفت
منو راحیه ۱۰ ساله پیش باهم تویه ایران آشنا شدیمو ازدواج کردیم

وقتی ازدواج کردیم راحله ۱۴ سالش بود
خیلی زودم صاحبه فرزند شدیم

من قبلا کارگره ساختمونی بودم
همسرمم بچه رو میسپرد به مادرشو برایه نظافت میرفت خونه ی مردم

ما توو یه خونه ی اجاره ای زندگی میکردیم
با اینکه جفتمونم کار میکردیم
بازم از پسه هزینه هایه زندگی بر نمیومدیم

تا اینکه یکی ازین خونه هایی که راحله رفته بود برایه کار کردن
مارو برایه سرایداریه ویلایه لواسونشون انتخاب کردن

از حدوده ۲ سال پیش
ما توو این خونه ساکن شدیمو شروع به زندگی کردیم

صاحبه ویلا و خونوادش یه سر داشتن هزار سودا
خیلی کم میرسیدن به اینجا سر بزنن

واسه همین بیشتره وقتا ما توو خونه تنها بودیم
ولی همچنان باید کاریه نظافته ویلارو انجام میدادیمو بهش میرسیدیم

صاحبه ویلا یه زوجه میانسال بودن که هیچ بچه ایم نداشتن
خیلیم به ما میرسیدنو هر وقت میومدن
واسمون کلی خرید میکردن

ما از زندگیمون خیلی راضی بودیم

بلخره با پولایی که پس انداز کردیمو کمکه صاحبه ویلا تونستیم که ماشین بخریم

از آقا رضا صاحبه ویلا اجازه گرفته بودم مواقعی که تویه خونه سرمون خلوته برم با ماشین کار کنم که کمک خرجمون باشه
اونم قبول کرده بود

همه چی خوب تا همین یکی دو هفته پیش
...                                            
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

🔴 لینک سابسکرایب:
@jenayigram

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
🔸 ویدیوهای پیشنهادیه من:
📽️من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میارن خونه کمتر سر و صدا کنن:من فقط بهشون تذکر دادم وقتی دختر میار...
📽️مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن تن فروشی کنه منم نقشه قتلشونو کشیدم:مادر و ناپدریم خواهرمو مجبور می کردن ...
📽️مهین قدیری اولین قاتل سریالی زن ایران:پرونده جنایی تنها قاتل زن سریالی ایرا...
📽️خفاش شب:پرونده جنایی خفاش شب غلامرضا خوشرو |ق...
📽️بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی
:بهم گفت دیگه شوهرتو نمی بینی

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -

#پرونده_جنایی
#پرونده
#قتل

همه توضیحات ...