راز های ترسناک و مخفی کارخانه هیولا | گامالوپ
.
انیمیشن کارخانه هیولاها Monsters, Inc داستان ماجراهای کارخانه هیولاها هستش. انرژی شهر هیولاها با استفاده از صدای جیغ بچههای انسانها تولید میشه. هیولاهایی که تو کارخانه هیولاها استخدام شدند، خطر میکنند تا به دنیای آدمها بروند و بچهها رو بترسونند و جیغشون رو در بیاورند. آنها از طریق درهای مخصوص، ورودیهایی رو برای داخل شدن به کمددیواری بچهها، فعال میکنند. این یه کار خطرناک هستش، چون فکر میکنند که بچههای آدمیزاد سمی هستن. از اونجاییکه ترسوندن بچهها خیلی سخت شده، میزان تولید انرژی کارخونه هم کاهش یافته.
جیمز سالیوان و همکارش مایک مازوسکی بهترین کارمندان کارخونه هستن ولی مهمترین رقیبشون رندال بوگز خیلی نزدیکه بهشون. یه روز سالی میفهمه که رندال در رو پشتش غیرفعال نکرده و یه دختر کوچولو از در وارد کارخونه شده. بعد از چندبار تلاش غیرموفق برای بازگردوندن دختر، رندال در رو به کارخونه برمیگردونه و دختر رو از کارخونه می بره بیرون. او قرار ملاقات بین مایک و نامزدشو، سلیا، رو توی رستوران سوشی خراب میکنه و با ظاهر شدن بچه، آشوب بزرگی راه میافته. سالی و مایک تلاش میکنند تا با بچه فرار کنند قبل از اینکه مأمور ردیابی بچه، CDA، از راه برسه و رستوران رو قرنطینه کنه. آنها بعد از مدتی میفهمند که بچه سمی نیست و سالی خیلی به بچه وابسته میشه و اون رو بو صدا میکنه در حالیکه مایک فقط می خواد از دست بچه خلاص بشه. ای دو نفر تلاش میکنند تا با پوشش یه بچه هیولا، بو رو ببرنند به کارخونه و بعد برش گردونند به خونه. رندال از حضور بچه خبردار میشه و تلاش میکنه تا اونو بدزده ولی بعد متوجه می شه که مایک رو اشتباهی گرفته. او، مایک رو به دستگاه استخراجکننده جیغ، که برای حل مشکل کاهش انرژی پیشنهاد داده، وصل میکنه.
راز های ترسناک و مخفی انیمیشن کارخونه هیولا نظرتونو جلب کرد دوست دارید بیشتر از این سبک محتوا داشته باشیم؟
انیمیشن کارخانه هیولاها Monsters, Inc داستان ماجراهای کارخانه هیولاها هستش. انرژی شهر هیولاها با استفاده از صدای جیغ بچههای انسانها تولید میشه. هیولاهایی که تو کارخانه هیولاها استخدام شدند، خطر میکنند تا به دنیای آدمها بروند و بچهها رو بترسونند و جیغشون رو در بیاورند. آنها از طریق درهای مخصوص، ورودیهایی رو برای داخل شدن به کمددیواری بچهها، فعال میکنند. این یه کار خطرناک هستش، چون فکر میکنند که بچههای آدمیزاد سمی هستن. از اونجاییکه ترسوندن بچهها خیلی سخت شده، میزان تولید انرژی کارخونه هم کاهش یافته.
جیمز سالیوان و همکارش مایک مازوسکی بهترین کارمندان کارخونه هستن ولی مهمترین رقیبشون رندال بوگز خیلی نزدیکه بهشون. یه روز سالی میفهمه که رندال در رو پشتش غیرفعال نکرده و یه دختر کوچولو از در وارد کارخونه شده. بعد از چندبار تلاش غیرموفق برای بازگردوندن دختر، رندال در رو به کارخونه برمیگردونه و دختر رو از کارخونه می بره بیرون. او قرار ملاقات بین مایک و نامزدشو، سلیا، رو توی رستوران سوشی خراب میکنه و با ظاهر شدن بچه، آشوب بزرگی راه میافته. سالی و مایک تلاش میکنند تا با بچه فرار کنند قبل از اینکه مأمور ردیابی بچه، CDA، از راه برسه و رستوران رو قرنطینه کنه. آنها بعد از مدتی میفهمند که بچه سمی نیست و سالی خیلی به بچه وابسته میشه و اون رو بو صدا میکنه در حالیکه مایک فقط می خواد از دست بچه خلاص بشه. ای دو نفر تلاش میکنند تا با پوشش یه بچه هیولا، بو رو ببرنند به کارخونه و بعد برش گردونند به خونه. رندال از حضور بچه خبردار میشه و تلاش میکنه تا اونو بدزده ولی بعد متوجه می شه که مایک رو اشتباهی گرفته. او، مایک رو به دستگاه استخراجکننده جیغ، که برای حل مشکل کاهش انرژی پیشنهاد داده، وصل میکنه.
راز های ترسناک و مخفی انیمیشن کارخونه هیولا نظرتونو جلب کرد دوست دارید بیشتر از این سبک محتوا داشته باشیم؟
همه توضیحات ...